عاشقانی که مبتلای تواند
پادشاهند چون گدای تواند
حزن یعقوبشان بود زیرا
هر یک ایوب صد بلای تواند
گرچه دارند در درون صد درد
همه موقوف یک دوای تواند
دل قومی بوصل راضی کن
که بجان طالب رضای تواند
مرده عشق و زنده امید
زنده ومرده از برای تواند
آفت عقل و هوش اهل نظر
چشم و ابروی دلربای تواند
ای سلیمان بدستگاه مکوب
سر موران که زیر پای تواند
یک زبانند در ملامت ما
این دو رویان که در قفای تواند
عالمی همچو سیف فرغانی
با چنین حسن مبتلای تواند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عقل و جان تو کدخدای تواند
چار طبع تو چارپای تواند
همه حیران فکر و ورای تو اند
همه بنهاده سر بپای تو اند
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.