هر دم دلم ز عشق تو افغان برآورد
وز شوق (تو) بجای نفس جان برآورد
طفلیست روح من که بامید شیر وصل
از مهد جسم هر نفس افغان برآورد
لعل لب تو چون سر پستان خوهد گزید
این طفل شیرخواره چو دندان برآورد
شاهان حسن را رخ تو همچو کودکان
دامن سوار کرده بمیدان برآورد
هردم برای طعمه جانهای عاشقان
لعلت شکر ز پسته خندان برآورد
خورشید اگر فرو شود از آسمان چه باک
رویت چو آفتاب هزاران برآورد
گردون بماه خویش ز رویت خجل شود
این را چو در مقابله آن برآورد
بویی ز خاک کوی تو دارد بجیب در
باد سحر که ناله ز مرغان برآورد
فریاد از اهل شهر برآید چو قد تو
سروی بگرد شهر خرامان برآورد
از وصل تو که بر همه دشوار کرد کار
دارم طمع که کار من آسان برآورد
تا دامنش بدست من افتاد سیف را
نگذاشتم که سر ز گریبان برآورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، عاشقانهای عمیق است که شاعر در آن به عشق و جذبهی معشوقش میپردازد. او میگوید که قلبش به خاطر عشق معشوقش دائما در حال ناله و فغان است و در شوق او به جای نفس، جانش به شدت میتپد. شاعر روح خود را مانند کودکی میبیند که به امید وصل معشوق، به شدت ناله میزند. او زیبایی چهره معشوق را با زیباییهای دیگر مقایسه میکند و از تأثیر عمیق او بر عشقورزان سخن میگوید. همچنین، شاعر به این نکته اشاره میکند که حتی اگر خورشید غروب کند، زیبایی معشوقش همچنان درخشان و تابان است. در ادامه، شاعر به بوی خاک کوی معشوق و خرامش او در شهر اشاره میکند و در نهایت، نشان میدهد که عشق او چقدر دشوار و در عین حال شیرین است و او در تلاش است که به وصل معشوق دست یابد.
هوش مصنوعی: هر لحظه دل من به خاطر عشق تو نالهای از عمق وجودش سر میدهد و از شوق تو، جانم به جای نفس کشیدن، به شوق تو زندگی میکند.
هوش مصنوعی: روح من مانند کودکی است که با امید به شیر وصل، هر لحظه از مهد بدن خود آوایی سر میدهد.
هوش مصنوعی: لبهای قرمزتو مانند پستانی میخواهد، این کودک شیرخوار وقتی دندان درآورد.
هوش مصنوعی: پادشاهان زیبایی، چهره تو را مانند کودکانی که دامن خویش را بلند کردهاند، به میدان میآورند.
هوش مصنوعی: هر لحظه برای جذب عشقورزان، زیبایی و شیرینی تو مانند شکر از دل پستهای خندان به نمایش درمیآید.
هوش مصنوعی: اگر خورشید از آسمان غروب کند، نگران نباش؛ زیرا چهرهات مانند هزاران آفتاب درخشان خواهد بود.
هوش مصنوعی: آسمان به خاطر زیبایی تو، از دیدن رویت شرمنده میشود، وقتی که آن را در برابر تو میبیند.
هوش مصنوعی: در باد صبحگاهی، بوی خاک محل تو به همراه نسیم میآید و این بوی خوش باعث میشود که آواز پرندگان به گوش برسد.
هوش مصنوعی: اهالی شهر وقتی تو با قامت چون سرو خود به آرامی در شهر راه میروی، صدا و فریادشان بلند میشود.
هوش مصنوعی: من به وصال تو که برای همه سخت و دشوار است امیدوارم، زیرا خیال میکنم که با تو همه چیز برای من آسان خواهد شد.
هوش مصنوعی: زمانی که دامن او به دستم افتاد، اجازه ندادم سیف (شمشیر) از گریبان بیرون بیاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سوز غم تو آتشم از جان برآورد
مهر تو دودم از دل بریان برآورد
چشم پر آب ما چو ز بحرین دم زند
شور از نهاد قلزم و عمان برآورد
گردون لاجورد بدور عقیق تو
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.