از سر صدق ارکسی بر آستانت سر نهاد
تخت بختش پای برکرسی هفت اختر نهاد
حبذا آن عاشق سیار کز صدق طلب
گرد هردر گشت وپیش آستانت سر نهاد
در مقامات ارچه عاشق را مددها کرد عقل
عقل را از عشق قدسی چون توان برتر نهاد
گرچه سوی آسمان همراه باشد جبرئیل
چون تواند پای بر معراج پیغمبر نهاد
حرف عشقت نسخهای کفر و دین را نسخ کرد
نام آن نسخه سقیم و نام این ابتر نهاد
از پی احیای اموات و علاج دردمند
عیسی آمد رخت جالینوس را بر خر نهاد
کارداران تواند اندر جهان خاک و آب
ای فتاده آتش عشق تو ما را در نهاد
پرتو خورشید کندر طبع معدن زر سرشت
ابر در باران که در جوف صدف گوهر نهاد
هرکه آمد از جهانداران درین حضرت کسی
کو بنام خویش مهری بر جبین زر نهاد
چون غلامان از برای پایگاه خدمتت
گر ملکشاهست عشقت نام او سنجر نهاد
در ره وصف تو مسکین سیف فرغانی چه گفت
اسب عقلم سم فگند و مرغ وهمم پر نهاد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سیرت او بر سر آزادگی افسر نهاد
نامهٔ او از شرف هر سروری بر سر نهاد
وز مبارک رای ملک آثار او هر خسروی
روی سوی درگه شاه جهان سنجر نهاد
دست همت در جوانمردی به عالم برگشاد
[...]
گشت گرد عالم وبر آستانت سر نهاد
دل که تخت خود بر از کرسی هفت اختر نهاد
کشور عشق از حوادث ایمن آمد زآن دلم
پشت برآفاق کرد ورو بدین کشور نهاد
ازخواص خانه تست آنکه دراول قدم
[...]
زلف مشکین تو سر در دامن محشر نهاد
خط گستاخ تو لب را بر لب کوثر نهاد
برنمی خیزد ز شور حشر، یارب بخت من
در کدامین ساعت سنگین به بالین سر نهاد
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.