گنجور

 
۱۰۰۱

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

... روزگار بخست مرهم شو

دردمندم ز چرخ درمان باش

بی تو بیجان تنی است جام بلور ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۰۲

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » ترکیبات و ترجیعات » شمارهٔ ۱ - در مدح خواجه رشیدالدین

 

... که بهر خاک طبع پرکارست

چرخ چون دستبرد بنماید

زینت بوستان بیفزاید ...

... همتش سر بر آسمان دارد

پس ازو آرد آنکه چرخ آرد

کم ازو دارد آنچه کان دارد ...

... شیر در رزم و ماه بر گاهی

تا تو چون چرخ بر زمین گشتی

مملکت بازیافت برناهی ...

... هر شبی دعوی سحرگاهی

بینی از چرخ هر چه می جویی

یابی از دهر هر چه می خواهی

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۰۳

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » ترکیبات و ترجیعات » شمارهٔ ۲ - هم در مدح او

 

... پیش چشمت نعوذبالله ازو

نیست چرخ و زمانه را خطری

کس نبیند چو تو کمربندی ...

... که جهان را جمال باقی باد

چرخ بی حشمت تو روشن نیست

ملک بیرای تو مزین نیست ...

... تا تو را بندگی زمانه کند

خدمت چرخ بی بهانه کند

آسمان بلند رتبت را ...

... در دهان قضا دهانه کند

غور ایام در نیابد چرخ

گر جز از رای تو کمانه کند ...

... سوی هر مقصدت که رای کشد

زین تو جاه چرخ سای کشد

فر تایید تو به گیتی بر ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۰۴

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » ترکیبات و ترجیعات » شمارهٔ ۳ - در مدح ملک ارسلان

 

... با همنشین او به جهان همنشین شدست

او را ز هفت کوکب تابان هفت چرخ

از ملک هفت کشور زین نگین شدست ...

... دولت رکاب دادش و نصرت عنان گرفت

فالی گرفت چرخ و همی گرفت مملکت

سلطان ابوالملوک ملک ارسلان گرفت ...

... چشم ملک در او به تعجب نظاره کرد

روزی که ملک جستی چرخ فلک تو را

از فتح تیغ کرد وز اقبال باره کرد ...

... از عزت و جلالت دیهیم و یاره کرد

خورشید خسروانی و بزم چو چرخ تو

این گلشن تو از گل زیر است پاره کرد ...

... بر روی آن بهار ز دولت نگار باد

تا دور چرخ بر تو سعادت کند همی

از دور چرخ بر تو سعادت نثار باد

تا شاخ و بار باشد و تا باغ و بوستان ...

... بر تخت شهریاری و شاهی قرار باد

تا چرخ و کوه باشد ملک و بقای تو

چون چرخ پایدار و چو کوه استوار باد

از روزگار توست همه فخر روزگار ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۰۵

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۲ - وصف بهار و مدح منصور بن سعید

 

... پیش زور او فضل جز زور هست

چون شتاب او ببخشیدن شتاب چرخ نیست

جز ز بیم حشمت او اضطراب چرخ نیست

زیر پای همتش نیرو و تاب چرخ نیست

هر چه او رد کرد زان پس انتخاب چرخ نیست

رای نورانی او جز آفتاب چرخ نیست

زانکه نورش در جهان نزدیک هست و دور هست ...

... دولت تو محکم و پاکیزه چون ایمان تو

چرخ در حکم تو و ایام دو پیمان تو

کوکب برتر فرود کنگره ایوان تو ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۰۶

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۳ - مدح ملک ارسلان

 

... واندر سرای عدل گشاده ست راه ملک

چرخ کمال برد به عیوق جاه ملک

شد شادمان ز ملک دل نیکخواه ملک ...

... بر آب نقش ماند وز آتش نشان گرفت

روزی که چرخ برد همی سر بر آسمان

می ساخت از برای تو را افسر آسمان ...

... عیبه نهاد دست ظفر جوشن تو را

می خواست چرخ گردان پاداشن تو را

تعلیم کرد ملک دل روشن تو را ...

... این سرکشان که شیر شکارند روز جنگ

با چرخ در وفای تو یارند روز جنگ

آن عزم و آن عزیمت دارند روز جنگ ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۰۷

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۴ - مدیح سیف الدوله محمود

 

... زهر ز مهر تو نوش نوش ز کین تو زهر

آنچه تو جویی ز چرخ و انچه تو خواهی ز دهر

لاشک فی انهم لابد فی ان یکون

شاها ملک جهان نظم ز روی تو یافت

همت و قدر تو را چرخ فلک بر نتافت

سعد فلک یکسره سوی جنابت شتافت ...

... گردون از گردنش پاک بپالود خون

شاها بر حاسدانت چرخ بر آشفته باد

دولت بدخواه تو همچو تنش خفته باد ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۰۸

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مستزاد در مدح سلطان مسعود

 

... اندر جهان

ای اوج چرخ جایتگیتی ز روی و رایت

چون بوستان ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۰۹

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۶

 

... چون آب صفا دارم و چون آتش تاب

در آتش و آبم کند ار چرخ عذاب

بیرون آیم چو زر و در زآتش و آب

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۱۰

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۷

 

... کز پای من و گوشت همی خاید و پوست

زین چرخ که خوش زشت و رویش نیکوست

نالم که چنین مرا همی هدیه اوست

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۱۱

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۵۶

 

شد صالح و از همه قیامت برخاست

بارید ز چرخ بر سرم هر چه بلاست

گر شوییدش به خون این دیده رواست ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۱۲

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۶۲

 

از چرخ چو بر تو مهر فرزندی نیست

دلتنگی کردن از خردمندی نیست ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۱۳

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۷

 

بر چرخ فتاده نور ایران ملکست

واندر هر دل سرور ایران ملکست ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۱۴

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۴

 

در شعر مرا نیک و بد چرخ یکی است

گو خواه بگرد بر من و خواه بایست ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۱۵

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۱

 

چون چرخ زهر چه بود درویشم کرد

اندر بندم کشید و فرویشم کرد ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۱۶

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۹۲

 

در محنت شو خوش و مکن نعمت یاد

شو در ده تن که داد کس چرخ نداد

چون بار بلایی که قضا بر تو نهاد ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۱۷

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۱۷

 

تیری که بزد چرخ مرا پنهان زد

جز پنهان مرد مرد را نتوان زد

زد چرخ مرا ولیک در زندان زد

در زندان شیر شرزه را بتوان زد

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۱۸

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۰

 

تا چرخ مرا به چنگ عشق تو سپرد

شمع طربم ز باد اندوه بمرد ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۱۹

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۸

 

رویی که چو او چرخ فلک ننگارد

قدی که چو او زمانه بیرون نارد ...

مسعود سعد سلمان
 
۱۰۲۰

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۴۳

 

چرخ فلک از قضا یکی پیکان زد

زانو به زمین زد و مرا بر جان زد ...

مسعود سعد سلمان
 
 
۱
۴۹
۵۰
۵۱
۵۲
۵۳
۴۹۲