گنجور

 
۱۰۱۰۱

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۲۱ - نمودن امام اصحاب گرام مقامات و درجات هر یک را دربهشت

 

... بدیدند بی پرده روی نگار

همان دل فریبنده ی جانشکار

زهر چیز خود چون که رخ تافتند ...

... که ماییم مشتاق روی شما

گرفتار و پابند موی شما

یکی رحمت آرید بر حالمان ...

... ولی چون جحیم از فراق شما است

بدین چهر و بالای ما بنگرید

سوی باغ جنت یکی بگذرید

بر ما که از آب صافی ترست

شما را همه بالش و بسترست

زسرچشمه ی نور و غلمان و حور ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۰۲

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۲۵ - ذکر روایت حضرت زینب سلام الله علیها در کیفیت شب عاشورا

 

... برون آمدم بی قرار از حرم

که کردار یاران شه بنگرم

ببینم چه جویند از نام و ننگ ...

... همه گرد فرخ سپهدار شاه

رده بسته چون اختران گرد ماه

همه سوی لاهوت معراجشان ...

... برای چه با شهریار آمدیم

مرااین لشگر کشن و ساز و بنه

برآراسته میسره میمنه ...

... بگیرید بر هاشمی زاده گان

بود بنده را ننگ در بنده گی

که جوید پس از خواجه اش زنده گی ...

... که درع بر و تیر شست من اند

گل گلبن فضل ابن نما

که دانش ازو دیده نشو و نما

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۰۳

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۲ - در ستایش حضرت خلیفه الله فی الارض امام عصر عجل الله فرجه

 

... چنان کز شه راستین فردین

چمن شد پراز زرد و سرخ و بنفش

سراپرده و سبز پرچم درفش ...

... زنو گشت پر برگ و برشاخ ها

بیاراست گلبن بسی کاخ ها

بیاید به گوش از ستاک کلان ...

... گل ار بیندت جامه بر تن درد

لبت غنچه گر بنگرد خون خورد

مرا طی شود تا زمستان غم ...

... دل خلق برکن زحور و بهشت

بگو حور پا بست موی من است

بهشتی اگر هست روی من است ...

... لب و قامت همچو من دلبر است

نی و از لعل من پر شکر بندبند

نمکدان من چاشنی بخش قند ...

... گل باغ پیغمبر و بوتراب

خداوندی از بند ه گان درحجاب

ز تمثال خود پرده چون حق گشاد ...

... ره راست جز کیش این دوده نیست

به گیتی جز این کیش بستوده نیست

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۰۴

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۴ - در ذکر رفتن جناب بریربن خضیر به اذن امام به میدان

 

... همین شد که با او شماراست جنگ

براو برزکین راه بستید تنگ

پسر دختر شاه بطحا بود ...

... ره کوفه از مهر بگرفته پیش

بدو آب شیرین فرو بسته اید

زعهدی که بستید بگسسته اید

برآنید فرزند مرجانه را ...

... مخواهید او را سرافکنده گی

نشاید خداوند را بنده گی

سخن های شایسته گفتا بسی ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۰۵

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۸ - آمدن حر به خدمت امام و توبه نمودن و پذیرفتن حضرت توبه ی آن سعادتمند را

 

... ایا شیر گردون سگ درگهت

یکی بنده از خواجه بگریخته

بیامد به خاک آبرو ریخته ...

... چو خورشید رخشان بدان ذره تافت

سترد از رخش کرد و بنواختش

زبند غم آزاد دل ساختش

بدوگفت ایمن شو از ترس و باک ...

... بدو پاسخ آراستم این چنین

که ره بسته بودم به دارای دین

بزد بانگ بر من پدر خشمناک ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۰۶

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۱۰ - به میدان رفتن حر نبرد آزمون و برگشتن به خدمت امام علیه السلام

 

... نخواهد پس ازمرگ فرزند زیست

نخستین منت بستم ای شاه راه

من آوردمت سوی این رزمگاه ...

... کمان کش سنان افکن و اسب تاز

سپر بند و ترکش کش و گرد گیر

دژم خوی و ناپاک رای و شریر

بدو گفت بن سعدکای نامجوی

برو با جوان ریاحی بگوی ...

... بدو گفت کای زشت نا پاکخوی

فرو بندلختی دم از گفتگوی

ستمگر یزید بداندیش کیست

عبیدالله شوم بد گیش کیست

چه مرداست بن سعد پتیاره زاد

که نام و نشانش به گیتی مباد ...

... بزد نیزه بر نیزه ی مرد جنگ

شکست آن سنان رازهم بند بند

پس آنگه به چالاکی آن ارجمند ...

... ریاحی نسب مردناورد جوی

بدان هر سه با تیغ بنهاد روی

یکی را بزد چنگ و از زین ربود ...

... پس آنگاه از پهنه شد سوی شاه

درون پر نیایش زبن عذر خواه

شهنشه بدو گفت کای پاکزاد ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۰۷

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۱۷ - دربیان مبارزت وهب بن عبدالله کلبی و مکالمات مادرش با اوی

 

چو کار بریر اندر آمد به بن

ز رزم وهب باز رانم سخن ...

... گذشته ز تثلیث اقنوم و خاج

به تارک ز توحید بنهاده تاج

به کابینش یک زن چو سرو بلند ...

... زخون پهنه را دید بیجاده رنگ

بدو گفت کای سر وبستان من

بسی شیر خوردی به دامان من ...

... که شیرین زبان اند یکسر زنان

نتابند مردان از ایشان عنان

مخور زو فریب ای پسر زینهار ...

... مرابرده عشق حسینی زدست

نگردم به مهر زنان پای بست

زبدرود اویم نباشد زیان ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۰۸

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۲۲ - ذکر شهادت عمروبن خالد صید اوی رحمه الله علیه

 

... ز یاران شاهنشه راستین

گه عمر بن خالد آمد فراز

که در یاری شه شود رزمساز ...

... سرو جان خود کرد قربان شاه

پس آمد دمان سعد بن حنظله

به پیگار چون شرزه شیر یله ...

... ببخشید وقاص مالک روان

پس از وی به خلد برین بست بار

شریح ابن عبدالله نامدار

فردی بر روانشان ز یزدان رساد ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۰۹

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۲۳ - ذکر مبارزت و شهادت جناب مسلم ابن عوسجه علیه السلام

 

... چو روشن شد از روی او دشت کین

به مردی بن نیزه زد بر زمین

خروشید کای کینه گستر سپاه ...

... تو گفتی یکی آهنین کوه بود

ویا زشت عفریت بستوه بود

سبک حمله آورد بر مرد پیر ...

... نبی ص وعلی راستایش گرفت

بکند آن بن نیزه از روی خاک

بدو بریکی نعره زد خشمناک ...

... بیامد به بالینش در رزمگاه

جهان بین خود پیر بنمود باز

به دیدار آن خسرو سرفراز ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۱۰

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۳۵ - مبارزت جناب عابس بن شبیب شاکری رحمه الله علیه و شوذب غلام آن نامدار

 

... زمادر پدر شوذبش نام بود

مرآن بنده را خواجه نزدیک خواند

سپس با وی از هر دری راز راند

بدو گفت کای بنده ی هوشیار

یکی نیک بنگر در این ژرف کار

جگر گوشه ی شاه بطحا زمین ...

... به جانبازی او من آماده ام

کمر بسته و سخت استاده ام

مرا یاوری کن درین خوب عزم ...

... گرامی تر از جان تو پیش من

تو آن بنده را خوار مایه شمار

که ماند پس از خواجه در روزگار ...

... مگر بخشد امروز با کوفیان

به ما جنگ را شاه بستن میان

دمان خواجه و آن مبارک غلام ...

... گرانمایه عابس سخن کردساز

بگفتا که ای شاه بنده نواز

مرا چیزی ار بهتر از جان بدی ...

... من واین غلام اندرین آستان

دو تن بنده ایم ای شه راستان

اگر خواجه ور بنده ایم از توایم

بفرمای کت برخی جان شویم ...

... بدان دیو ساران چو فرخ سروش

که اینک منم عابس ابن شبیب

کهین بنده ی آنکه حق را حبیب

منم شیر شیران منم مرد جنگ ...

... شناسد یکسر مرا تازیان

که مردی نبسته است چون من میان

گر افسانه دانید در این سپاه ...

... به غیر از شما نابکاران چنین

کسی آب بندد برآب آفرین

کنون زین سپاه ارتنی هست مرد ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۱۱

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۳۶ - حمله نمودن جناب عابس برلشگر مخالف

 

... سپه بداندیش خاشاک وخار

و یا بود چون سیل بنیانکنا

و یا برق سوزنده ی خرمنا ...

... ز سوی دگر گام بر گام او

همان بنده ی نیک فرجام او

سر سرکشان از تن افکند پست ...

... سرآمد زمان در به پیگارشان

بدانسو که جستند بستند رخت

به مینو نهادند شاهانه تخت ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۱۲

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۴۰ - کشتن عبدالله ابن مسلم علیه السلام

 

... سرنیمی از ما در آمد به گرد

کنون بنگر این هاشمی زاد را

دلیر و جوانمرد و آزاد را ...

... فرا برد دست آن دلیر گزین

که خون بسترد از درخشان جبین

پلیدی زتیر آتشی برفرخت ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۱۳

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۴۲ - ذکر مبارزت وشهادت جعفر و عبدالرحمن و موسی وعلی پسران عقیل بن ابیطالب علیه السلام

 

چوفرخ گهر جعفر بن عقیل

بدید آن که پور برادر قتیل ...

... سوار و پیاده بسی کرد پست

سپس خود هم ازاین جهان رخت بست

برادر یکی عبدرحمن به نام ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۱۴

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۴۶ - فرستادن امام علیه السلام محمد ابن انس

 

... و اسد نام آن شیر با کبر و خود

دگر پارسی بنده یی از حسن

که آوردجو بود و لشگر شکن

مرآن بنده ی نامور پیش تاخت

ابر بدگهر تبحری تیغ آخت ...

... ز سویی غلام سرافراز شاه

دلیرانه بر تبحری بست راه

دو مرد دگر نیز با تیغ کین ...

... بدان شیر نیزار جنگ آوری

بزد نیزه عثمان بن تبحری

ز اسبش درافکند و شیر سیاه ...

... بدانسان که بگذشت زانسوی اوی

یکی بدگهر پیش بنهاد گام

که بد زاده ی هاشم ارزق به نام ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۱۵

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۵۴ - به یاد آمدن ح – قاسم را از وصیتنامه ی پدر بزرگوارش

 

... جهان آفرین راستایش براند

که بخ بخ برستم ز بند غمان

به امید دل آمدم کامران ...

... گرفت آن گزین نامه ی نامدار

چو خط برادرش را بنگریست

فزون تر زابر بهاری گریست ...

... چو دیدی دلیران ویاران اوی

زهر سو پی رزم بنهاده روی

مباد ای پسر سخت جانی کنی ...

... مراماتم ازاین چنین سور به

ز بنگاه عشرت لب گور به

گرازان همه چیره شیران زبون ...

... ازآن مهر شد تازه داماد شاد

به مهر شهادت چو آن عقد بست

از آن عقد عقد دو گیتی گسست ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۱۶

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۵۵ - عزم رزم فرمودن ح – قاسم و گفتگوی او با عروس

 

... کنم تازه آیین سور دگر

به خلوتگه خلد بنشانمت

به سر برگلاب و گل افشانمت ...

... پدر چون به دست منت داد دست

به مهر شهادت به من عقد بست

کنون می روم تا که گردم شهید ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۱۷

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۶۱ - آوردن امام نعش برادر زاده را به خیام حرم و مویه گری اهل حرم بر آنجناب

 

... که کردت چنین پایمال سمند

که از خون نگارت به سر پنجه بست

که از نعل اسب استخوانت شکست ...

... که ای شیر خورده ز پستان من

فروزنده شمع شبستان من

مرآن شیر خورده گوارات باد ...

... به من این چنین جور بهر چه بود

تو ای بیوفا ابن عم درنگر

سوی جفت غمخوار آسیمه سر ...

... به رخ از دو بیننده خونباری اش

چه کردم که ببریدی ازبن تومهر

نهفتی ز چشم ترم خوب چهر ...

... ستم پیشه وسست پیمان نه ای

به سوی منت مرگ بربست راه

زخون کرد آکنده راه نگاه ...

... دریغا که زین پس اسیرم کنند

به بند بلا دستگیرم کنند

سبک دست نامحرم نابکار ...

... پس از رزم داماد خونین کفن

سخن گویم از احمد بن حسن ع

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۱۸

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۷۳ - اذن رزم خواستن حضرت عباس از امام علیه السلام و گفتگوی ایشان

 

... سرم سبز گردد دلم شادمان

رها گردم از بند رنج و غمان

دل من ازین زندگی سیر شد ...

... تو چون کشته گشتی اسیرش کنند

به بند ستم دستگیرش کنند

بود از تو پیروزی بخت من ...

... به من آسمان بی تو موید همی

تنم بستر گور جوید همی

فرستم چسانت سوی تیغ و تیر ...

... نگهبان تو هست یزدان تو

ترا من برادر نی ام بنده ام

به درگاه کهتر پرستنده ام ...

... نماند به جز شاه وفرزند شاه

نشاید که من بنگرم خیر خیر

رود شاه من پیش شمشیر وتیر

ویا رزم جوید جگر بند او

دلش بشکند مرگ فرزند او ...

... کز آن پس ببینم که برچیست رای

سپهدار فرخ رخ تابناک

بسایید پیش برادر به خاک

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۱۹

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۷۷ - در بیان گرفتن لشگر مخالف به فرمان عمر سعد

 

... چو موران که جوشند بر شیر نر

علمدار چون راه را بسته دید

به خود بارش تیر پیوسته دید

بنالید کای پاک پروردگار

در این سخت هنگامه ام باش یار ...

... ز بیمش بلرزید پشت زمین

یکی رزم مردانه افکند بن

کزو خیره شد چشم چرخ کهن ...

... رسیدی نکردی به بدخواه پشت

به ناگاه زیدبن ورقا چو باد

بدان شیر غژمان کمین برگشاد ...

... به مرگم نگرددد به پا شیونی

گره کس بنگشاید از جوشنم

نشوید ز خون کس تن روشنم ...

... خداشان ببخشد درین غم توان

چو لختی چنین گفت بر بست دم

به مردانگی کرد بازو علم ...

الهامی کرمانشاهی
 
۱۰۱۲۰

الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان دوم » بخش ۸۸ - در مقدمه ی شهادت ح علی اکبر(ع) و شکایت از روزگار غدار گوید

 

... یکی خطبه آغازم ایدون به درد

بنالم ازین گنبد گرد گرد

که یک لحظه بر کام نیکان نگشت ...

... برویاند از باغ شاخی بلند

کند باغبان رابدو پایبند

چو پر مایه گردید وبالا کشید ...

... خم آرد بدو همچو پشت کمان

بسا مهروش چهره ی تابناک

شود کاسته چون مه نو به خاک ...

... همه رسته شمشادشان برسمن

زگل بسته آذین به سرو چمن

به زندان گورند خوابیده زار ...

... همان پیکر همچو سرو بلند

جدا گشته از یکدگر بند بند

زهر بند ایشان نواها چو نی

برآید که ای نوجوانان حی ...

... گرت نسترن زار باشد رخان

ورت زلفکان چون بنفشه ستان

چو اندر رسد پیری آن نسترن

شود زرد گل وان بنفشه سمن

به هر جای هامون که پا می نهی ...

الهامی کرمانشاهی
 
 
۱
۵۰۴
۵۰۵
۵۰۶
۵۰۷
۵۰۸
۵۵۱