گنجور

 
۵۵۰۱

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۰۶

 

چون به دریا روی با این دیده پر نم کنیم

حلقه گرداب ها را حلقه ماتم کنیم

پیش ازان کز یکدگر ریزیم چون قصر حباب

خیز تا چون موجه دریا وداع هم کنیم

صائب تبریزی
 
۵۵۰۲

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۵۵۱

 

... اینقدر بی طاقتی در مشت خاری بوده است

روی دریا شد کبود از سیلی خاشاک من

صائب تبریزی
 
۵۵۰۳

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۶۲۲

 

... اینقدر بی طاقتی در مشت خاری بوده است

روی دریا شد کبود از سیلی خاشاک من

صائب تبریزی
 
۵۵۰۴

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۴۳

 

به گریه جوهر بینش ز دیده ما ریخت

بهار عنبر ما در کنار دریا ریخت

صائب تبریزی
 
۵۵۰۵

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۹۶

 

تکیه گاه خلق لطف حق تعالی بس بود

بستر و بالین ماهی آب دریا بس بود

صائب تبریزی
 
۵۵۰۶

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۱۹۷

 

دور ساغر بی هوای ابر پا در گل بود

بادبان کشتی می ابر دریا دل بود

صائب تبریزی
 
۵۵۰۷

صائب تبریزی » دیوان اشعار » ابیات منتسب » شمارهٔ ۱

 

از حباب آموز همت را که با صد احتیاج

خالی از دریا برون آرد سبوی خویش را

صائب تبریزی
 
۵۵۰۸

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۳

 

... دست می باید ز ایران شست پیش از سیر هند

گر به هند آیی ز ایران از ره دریا بیا

طغرای مشهدی
 
۵۵۰۹

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۰

 

کند چون دیده ما حفظ اشک خود مکن عیبش

جهان ویران شود گر واگذارد آب را دریا

طغرای مشهدی
 
۵۵۱۰

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۷۰

 

هر چند قطره کردیم در جستجوی دریا

چون آب کم نبردیم راهی به سوی دریا

آن قطره ام که از سیل پس ماند در بیابان

بر خاک ره شدم خشک از آرزوی دریا

غرق وصال از ذوق یک جا نگیرد آرام

گردد همیشه ماهی در چارسوی دریا

طغرای مشهدی
 
۵۵۱۱

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱

 

تو دریایی و طغرا قطره کی از قطره می آید

که همچون موج بیند دست خود در گردن دریا

طغرای مشهدی
 
۵۵۱۲

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰

 

... نیست با وسوسه داران تعلق آرام

تن آسوده ز طوفانی دریا مطلب

طغرای مشهدی
 
۵۵۱۳

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴

 

قدم بیرون منه از عالم آب

درین دریا فروکش کن چو گرداب

بسی فیض است در شب زنده داری ...

طغرای مشهدی
 
۵۵۱۴

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۴۵

 

سهل باشد همت ساقی گر از مینا گذشت

همچو کشتی می توان لب تشنه از دریا گذشت

می دهد امروز دورانش به یاد حادثات ...

طغرای مشهدی
 
۵۵۱۵

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۴۶

 

... ازین جریده روی مدعای خود نشناخت

شناخت طرز کرم را کسی که چون دریا

کفی به خیر گشود و گدای خود نشناخت ...

طغرای مشهدی
 
۵۵۱۶

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸

 

اشک گستاخانه با این چشم خون پالا نشست

خویش را گم می کند چون قطره با دریا نشست

طغرای مشهدی
 
۵۵۱۷

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵

 

ما چو موج انگشت رد بر جام دریا می نهیم

دست ما گر تنگ واقع شد دل ما تنگ نیست

طغرای مشهدی
 
۵۵۱۸

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۳۶۵

 

... گر به سویش ره نیابی پا مکش از جستجوی

قطره بی سرگشتگی همصحبت دریا نشد

طغرای مشهدی
 
۵۵۱۹

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۹۱

 

... شیشه را پر آب کردم جام پی در پی زدم

چون خسی کز جنبش دریا به موجی برخورد

رو به من آورد دنیا پشت پا بر وی زدم

طغرای مشهدی
 
۵۵۲۰

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۵۲۰

 

قطره چندی نصیب کام خشکم بیش نیست

چون صدف خود را اگر در قعر دریا افکنم

بر سرم گر افسر شاهی گذارد روزگار ...

طغرای مشهدی
 
 
۱
۲۷۴
۲۷۵
۲۷۶
۲۷۷
۲۷۸
۳۷۳