گنجور

 
۳۷۸۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴

 

... تپید ن آینه ماست ورنه زین دریا

حساب موج به یک آرمیدنش پاک است

به غیر وهم ذکر چیست مانعت بیدل ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۸۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۸

 

... عافیت نیست در آن بزم که سازش جنگ است

هر طرف موج خیالی ست به توفان همدوش

کشتی سبز فلک غرقه آب بنگ است ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۸۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۳

 

... خاک از آشفتن غبارست و به جمعیت گل است

وحشت بحر از شکست موج ظاهر می شود

رنگ روی عشقبازان گرد پرواز دل است ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۸۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۴

 

... کزهجوم آبله این دشت سرتا پا دل است

شسته می گردد نمایان سر خط موج از محیط

نقش ما زین صفحه پیش از ثبت کردن زایل است ...

... در غبار دل تسلی گونه ای داریم و بس

موج راگرد شکست آیینه دار ساحل است

تیغ عبرت در بغل دارد هوای باغ دهر ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۸۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۸

 

... لعل توبه بزمی که دهد عرض تبسم

موج گهر آنجا شکن چهره زال است

زین مایده یک لقمه گوارا نتوان یافت ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۸۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۹

 

... اشک یکسر قدم آبله فرسای دل است

بحر بر موج گهر حکم روانی می کرد

گفت معذور که در دامن من پای دل است ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۸۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۱

 

... رفتن از خود چقدر سیر خیابان گل است

اشک ما موج تبسمکده شوخی اوست

شور شبنم نمکی از لب خندان گل است ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۸۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۸

 

... چو ساغر در محیط می کشیها

ز موج باده قلابم به کام است

دو عالم در نمک خفت از غبارم ...

... زبیدل جرأت جولان مجوبید

چو موج این ناتوان پهلو خرام است

بیدل دهلوی
 
۳۷۸۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۵

 

... بر صاف ضمیران بود آشوب حوادث

صد موج کشاکش به سر در یتیم است

پیوسته پر آواز بودکاسه خالی ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۹۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۱

 

... سر نمی تابم ز برق فتنه تا دارم دلی

موج آتش جوهرآیینه داغ من است

اطلس افلاک بیش ازپرده چشمی نبود ...

... واصلان را سرمه می باشد غبار حادثات

چشم ماهی از سواد موج دریا روشن است

لاله سان از عبرت حال دل پرخون مپرس ...

... ای زتیغ مرگ غافل برنفس چندین مناز

نیست جزنقش حباب آن سرکه موجش گردن است

همچو دریا بیدل از موج بزرگی دم مزن

پشت دست خود به دندان ندامت کندن است

بیدل دهلوی
 
۳۷۹۱

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۲

 

... بی لب او چون خیال غیر در دلهای صاف

شیشه ها را موج صهبا خار در پیراهن است

آتشی در جیب دل دزدیده ام کز سوز آن ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۹۲

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۳

 

... سعی بیدردان به باد هرزه گردی می رود

موج خو ن شو ای نفس گر با دلت پیوستن است

همچو دریا بیدل آسان نیست کسب اعتبار ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۹۳

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۴۵

 

... گر سر به دوش جبهه هموار بستن است

عبرت زکارگاه عمل موج می زد

ساز شکسته را چقدر تار بستن است ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۹۴

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۲

 

... از مزاج گوهرم شوخی نمی بالد به خویش

موج عمری شد به توفان برده آب من است

جوش دردی کوکه هنگ اثر پیداکنم ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۹۵

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۳

 

... کهکشان سایه اقبال پر کاه من است

حیرتم آبله پا کرد که چون موج گهر

هر ط رف گام نهد دل به سر راه من است ...

... هرکه ازخود به تغافل زند آگاه من است

موج گوهر سر مویی به بلندی نرسید

شوخی چین خجل از دامن کوتاه من است ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۹۶

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵۷

 

... چون صبح خمارم مشکن رنگ من این است

موج می و آرایش گوهر چه خیال است

ناموس جهان تپشم ننگ من این است ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۹۷

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۰

 

تپیدن دل عشاق محوکسوت آه است

به حال شورش دریا زبان موج گواه است

ز برق حادثه آرام نیست معتبران را ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۹۸

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۱

 

... کو خجلت عصیان که محیط کرمش را

آرایش موج از عرق شرم گناه است

زان جلوه به خود ساخت جهانی چه توان کرد ...

بیدل دهلوی
 
۳۷۹۹

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۰

 

... مانند سایه آینه زنگ بسته است

زاهد حذر ز مجلس مستان که موج می

صد توبه را به یک خم ابرو شکسته است ...

بیدل دهلوی
 
۳۸۰۰

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۷۲

 

... موی پیری پنبه بر ساز درایم بسته است

معنی موج گهر از حیرتم فهمیدنی ست

رفته ام از خویش ویادت دل به جایم بسته است ...

بیدل دهلوی
 
 
۱
۱۸۸
۱۸۹
۱۹۰
۱۹۱
۱۹۲
۲۶۳