کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۲
... پیش دل من خاک یکی جرعه بهست
از چرخ که کاسۀ سر عالم اوست
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۲۶
از چرخ کهن محنت و دردم تازه ست
وز نالۀ من همه جهان آوازه ست ...
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۴
شاها ز غمت زمانه چون دلتنگیست
پیروزۀ چرخ هر زمان از رنگیست
دی از سر تو بر آسمان یک گز بود ...
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۰۵
جام طربم زناگه از دست افتاد
کارم ز فرا ز چرخ در پست افتاد
در چشمۀ زندگانیم ماهی عمر ...
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۹
آن ماه که چرخ بر رخش مهر آرد
نقاش ازل مثل رخش ننگارد ...
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۳۰۳
عمر تو درین هوس هبا خواهد شد
کز چرخ امید تو وفا خواهد شد
اندیشه نمی کنی که این جان عزیز ...
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۸۳
... زین پس منم ودلی قناعت اندوز
دانم که شکم خاره تر از چرخ نیم
و او نیز بقرصی بسرآرد هر روز
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۴۹۷
... گفتی که برفت مطربی از یادش
امروز به چرخ می رسد فریادش
مانا که شکوفه سیم مطب دادش
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۵۸۸
نه باد قبولی ز هنر می جهدم
نه چرخ اساس دولتی می نهدم
از عمر بشکرم که بهر گونه که هست ...
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۰۸
از گردش چرخ بی خرد می ترسم
در هر حالی ز نیک و بد می ترسم ...
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۶۹۲
... وی صبح زمانه را بدم گلشن کن
وی چرخ برای کوری دیدۀ شب
چشمم بچراغ صبحدم روشن کن
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۱۶
سبحان الله ز گردش چرخ برین
بی شرکت من غمی نیاید بزمین ...
کمالالدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۷۶۱
... چون شمع زرشته پا فرو پیچیده
شد ساق سمن گون تو از گردش چرخ
همچون دو کی رشته برو پیچیده
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۲ - و له یمدح المولی رکن الدین مسعود حین انصرافه من خوارزم و یذکر ماجری
... که بودش عصای ستون متکا
که از اوج چرخش بیک دستبرد
فکندند ناگه بتحت الثری ...
... چو دوک این یکی ریسمان در گلو
چو چرخ آن یکی کنده بر دست و پا
یکی برکشیده رک از تن چو چنگ ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۳ - و قال ایضایمدحه
... آن بد که بشکنند سرش روی مال را
می جست چرخ پایۀ قدر تو عقل گفت
اولی تر آن بود که نجویی محال را ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۴ - ایضا له یمدح الصّدر العالم نورالدّین المنشی
... آنکه از یک اثر تربیت انعامش
چرخ گردن زبن دندان بنهاد مرا
خجلم از سرکلکش که ز دریای کرم ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۵ - وله ایضاً فیه
ایا سرفرازی که خورشید پر دل
که تندابرش چرخ او راست مرکب
ز بیم تو با تیغ گردد همه روز ...
... شوی پی سپر همچو چوب معلم
برت تیر چرخ ار نباشد مؤدب
از آسیب قهر تو دریا مقعر ...
... ز نعل سمندت که ناخن وش آمد
همی خارد اندام خود چرخ اجرب
بدرگاه تو چرخ را قربت آنگه
چو من بنده آنجا نباشد مقرب ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۶ - و قال ایضاًَ یمدح الّصدر الّسعید رکن الدّین صامد و یصف الشّمس
... سایۀ اقبال تو پاینده می باید مدام
گر نتابد آفتاب از چرخ گو هرگز متاب
بسکه بر جانت دعای خیر میگویند خلق ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۷ - و قال ایضآ یمدح الصّدر المعظّم فخر الدّین
... مثل او خواجه ندیدست بخواب
نزد اوج شرفش چرخ نژند
پیش فیض کرمش نیل سراب ...
... که ندیدست سپهرش پایاب
تیر چرخ ار نبود مادح تو
چرخ از خود کند او را پرتاب
سرخ رویست حسودت زیراک ...
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸ - و له ایضا فی رمد عینه
... در چشم من کشد بستم میل آتشین
از سرمه دان چرخ چو پرتو زند شهاب
می دید از مسافت ده میل چشم من ...