گنجور

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
اوحدالدین کرمانی

در عشق زهمنشین بد می ترسم

یعنی که ز مرد بی خرد می ترسم

با تنهایی چنان خوشستم که اگر

در آینه بنگرم زخود می ترسم

مولانا

کردیم قبول و من زرد میترسم

در خدمت تو ز چشم بد میترسم

از بیم زوال آفتاب عشقت

حقا که من از سایهٔ خود میترسم

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه