گنجور

 
۲۸۱

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۵ - یک صفحه از تاریخ

 

... طبرستانی و گیلانی و زنجانی را

راندن دزدان از ملک مرامی سره شد

ای بسا دل که ز جور سفها خون گردید ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۲۸۲

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۹۸ - حبسیه

 

... بر سر افتادگان پاکوفتن آسان بود

کار هر جولاهه باشد کینه راندن وقت خشم

آنکه خشم خویش تاند خورد او سلطان بود ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۲۸۳

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۱۱۶ - فتح الفتوح

 

... چو کار ساخته شد تیغ میر آخته شد

به قصد جستن پیکار و راندن کیفر

نخست جانب قزوین شتافت مرکب میر ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۲۸۴

ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۲۲۶ - ماجرای زمستان

 

... نه از آن مردمم که نشناسند

بجز از خلق و دلق و راندن باه

کاین سفیهان شوند عرضه قهر ...

ملک‌الشعرا بهار
 
۲۸۵

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳۲

 

... باید به طناب راستی رستن

باید ز سر این غرور را راندن

باید ز دل این غبار را رفتن ...

پروین اعتصامی
 
۲۸۶

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۸۷ - شرط نیکنامی

 

نیکنامی نباشد از ره عجب

خنگ آز و هوس همی راندن

روز دعوی چو طبل بانگ زدن ...

پروین اعتصامی
 
۲۸۷

رهی معیری » غزلها - جلد دوم » شب‌زنده‌دار

 

... گر نخیزد باد غوغاگر غبار آسوده است

پای در دامن کشیدن فتنه از خود راندن است

گر زمین را سیل گیرد کوهسار آسوده است ...

رهی معیری
 
 
۱
۱۳
۱۴
۱۵
sunny dark_mode