سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۵۳ گفتی گله کردهای ز من با که و مه بهتان چنین بر من بیچاره منه از تو به کسی گله نکردم بالله گفتم که اگر نکوترم داری به
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، گوینده از شخصی میگوید که از او گله کرده است و به سادگی بیان میکند که او هیچ شکایتی از دیگران دربارهی این شخص نکرده است. در واقع، او به نوعی از طرف مقابل میخواهد که اگر انتقادی دربارهاش دارد، آن را بهطور شفاف بیان کند.
هوش مصنوعی: تو گفتی که از من شکایت کردهای، به کسی که شب و روز به او فکر میکنی. من را در این وضعیت ناتوان و بیچاره نگذار.
هوش مصنوعی: من از کسی به خاطر تو شکایت نکردم و با خداوند قسم میخورم که اگر خوبیام را میخواهی، بهتر از این خواهم بود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای در صفت ذات تو حیران که و مه
وز هر دو جهان خدمت درگاه تو به
علت تو ستانی و شفا هم تو دهی
یا رب تو به فضل خویش بستان و بده
با من چو گل شکفته باشی گه گه
گاهی باشی چو کارد با گوشت تبه
روزی همه آری کنی و روزی نه
یک ره صنما بنه مرا بریک ره
گر زانکه مرا فلک دهد مال فره
بگشایم ازین کار فرو بسته گره
ترکی بخرم که هر که بیند گوید
ای خاک تو از خون خریدار تو، به
چون زور ملک چرخ درآورد به زه
از چرخ ملک بانگ برآورد که زه
خم داد ز شست تیز و برداشت گره
بگشاد گشاد او مسام دو زره
کسری که کمان عدل او کرد به زه
حاتم که ز کان به جود بگشاد گره
رستم که به گرز خود کردی چو زره
پیروز شه از هرسه درین هریک به
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.