گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
خاقانی

از عشق بهار و بلبل و جام طرب

گل جان چمن بود که آمد بر لب

لب کن چو لب چمن کنون لعل سلب

جان چمن و جان چمانه بطلب

کمال‌الدین اسماعیل

ای دل چو رسید روز اومید بشب

هیچت ناید زوصل آن شیرین لب

زان پیش که تیره گرددت دیده ز اشک

باری دگری بروشنایی بطلب

رضاقلی خان هدایت

این قطرهٔ خون سیه قلب لقب

گفتا که منم محرم اسرار طلب

غم گفت که در خون کشمش اول بار

تا هر قلبی به لاف بگشاید لب

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه