سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۷۹ شد دیدهٔ من سپید از وعدت آخر چو نکو نکو نگه کردی آخر بر مرثیهٔ پدر ما را همچون ز بر درش سیه کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر از دیدن وعدهای که داده شده، ابراز ناامیدی و نگرانی میکند. او به یاد پدر و مرثیهاش میافتد و از اینکه فرزند، همچون روزهای غمانگیز و تاریک به سوگ نشسته است، غمگین است.
هوش مصنوعی: چشمم از دیدن تو روشن و سپید شد، زمانی که آخرین وعدهات را به من دادی و با نگاهی زیبا به من نگاه کردی.
هوش مصنوعی: در پایان، بر عزاداری پدرمان، تو ما را مانند کسی که با کلی غم و اندوه در برابر در خانهاش ایستاده، سیاهپوش کردی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.