گنجور

 
سنایی

باز افتادیم در سودای تو

از نشاط آن رخ زیبای تو

دستمان گیر الله الله زینهار

زان که بنهادیم سر در پای تو

باز ما را جاودان در بند کرد

حلقهٔ زلفین عنبرسای تو

باز کاسد کرد در بازار عشق

عقل ما را لعل روح افزای تو

ما دو صد منزل دوان باز آمدیم

مردمی کن یک قدم باز آی تو

روی سوی عشق تو آورده‌ایم

گرچه آگه نیستیم از رای تو

با ملاحت خود سراسر نقش کرد

نیکویی بر روی چون دیبای تو

باز ما را عالمی چون حلقه کرد

آن دو چشم جادوی رعنای تو

مر سنایی را کنون تا جاودان

در پذیرش تا بود مولای تو

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode