گنجور

 
سنایی

تا گل لعل روی بنمودست

بلبل از خرمی نیاسودست

دیرگاهست تا چو من بلبل

عاشق بوستان و گل بودست

روز و شب گر بنغنوم چه عجب

پیش معشوق کس بنغنودست

من غلام زبان آن بلبل

کو گل لعل روش بستودست

ساقیا وقت گل چو گل می ده

وقت گل تو به کس نفرمودست

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
شمارهٔ ۳۲ به خوانش عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
انوری

به خدایی که در پرستش خویش

آسمان را رکوع فرمودست

دست حکمش به کیلهٔ خورشید

خرمن روزگار پیمودست

که ز چشمم به عشق خدمت تو

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

چشمم از گریه دوش ناسودست

تا سحر گه سرشک پالودست

گر نخفتست چشم من شاید

چشم او باری از چه نغنودست

روزها شد که آن نگارین روی

[...]

کمال‌الدین اسماعیل

ای کریمی که در ستایش تو

عقل کل را زبان بفرسودست

خاک شد زیر پای همّت تو

و هم کوسر بر آسمان سودست

دست دریا و کان فرو بستت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال‌الدین اسماعیل
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه