هر دل که قرین غم نباشد
از عشق بر او رقم نباشد
من عشق تو اختیار کردم
شاید که مرا درم نباشد
زیرا که درم هم از جهانست
جانان و جهان بهم نباشد
با دیدن رویت ای نگارین
گویی که غمت ز غم نباشد
تا در دل من نشسته باشی
هرگز دل من دژم نباشد
پیوسته در آن بود سنایی
تا جز به تو متهم نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر عشق و غم است. شاعر میگوید هر دلی که غم ندارد، از عشق بیبهره است. او عشق معشوق را انتخاب کرده و امیدوار است که غم نداشته باشد. او همچنین به ارتباط بین جانان و جهان اشاره میکند و میگوید که دیدن محبوبش باعث میشود که غم او کم رنگ شود. در نهایت، او تأکید میکند که تا زمانی که عشق در دلش باشد، غم و اندوه نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: هر دلی که غم و اندوهی نداشته باشد، عشق در آن وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: من عشق تو را برگزیدم تا شاید در من چیزی از عشق تو وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: چرا که پول هم از جانان در این جهان است و اگر جهان نباشد، پول هم دیگر وجود نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: وقتی که چهره زیبایت را میبینم، به نظر میرسد که غم و اندوهی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی که در دل من حضور داشته باشی، هیچگاه دل من غمگین نخواهد بود.
هوش مصنوعی: همیشه سنایی در این حالت بود که جز تو به کسی یا چیزی متعهد نباشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دل در غم تو دژم نباشد
نیش تو زنوش کم نباشد
با زلف و رخ تو دل شب و روز
شاد است و دمی دژم نباشد
در شهر یکی نشان ندارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.