ز باده بده ساقیا زود دادم
که من خرمت خویش بر باد دادم
ز بیداد عشقت به فریاد آیم
نیاید به جز بادهٔ تلخ یادم
به آتش کنندم همی بیم آن جا
من این جا ز عشق اندر آتش فتادم
بدان آتش آنجا مبادا که سوزم
درین آتش اینجا رهایی مبادم
من از آتش عشق هم نرم گردم
اگرچه ز پولاد سختست لادم
مرا توبه و پارسایی نسازد
شبانگاه میباید و بامدادم
همی تا میان عاشقی را ببستم
بلا را سوی خویشتن ره گشادم
دو چشمم بر آبست و پر آتشم دل
سر آورده بر خاک و در دست بادم
منم بندهٔ عشق تا زنده باشم
اگر چه ز مادر من آزاد زادم
بجز عشق تا عمر دارم نورزم
اگر بیش باشد ز صد سال زادم
دل از بادهٔ عشق خوبان نتابم
چنین باد تا باد رسم و نهادم
ز نیک و بد این و آن فارغم من
برین نعمت ایزد زیادت کنادم
نه آویزم از کس نه بگریزم از کس
نه گیرنده بازم نه بیمهر خادم
مرا عشق فرمانروا اوستادست
من استاده فرمانبر اوستادم
ببردم به تن رنج در کنج محنت
که گنج خرد بر دل خود نهادم
هوارانیم همنشین من چو خود من
به شاگردی استاد عقل ایستادم
کم آزار و بیرنج و پاکیزه عرضم
که پاکست الحمدلله نژادم
مرا برتن خویش حکمیست نافذ
من استاده فرمانبر آن نفاذم
بهر حال و هر کار آید به پیشم
خداوند باشد در آن حال یادم
ز کس خیر و خوبی نباشد نخواهم
بدانچم بود با همه خلق رادم
خدایست در هر عنایی معینم
خدایست در هر بلایی ملاذم
شب و روز غرقه در احساس اویم
که تاجیست احسان او بر چکادم
همه شکر او گویم ار زنده باشم
خداوند توفیق و نیرو دهادم
قوی چون قبادم بدار از قناعت
اگر چند بی گنج و مال قبادم
به دانش من آباد و شادم به دانش
سپاس از خداوند کباد و شادم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و شور و حال ناشی از آن است. شاعر از ساقی (بادهپیشه) درخواست میکند که زود بادهای بدهد، چرا که عشق او را به جنون کشانده و او را از خود بیخود کرده است. او با اشاره به آتش عشق، بیان میکند که در این آتش رهایی ندارد و از گذراندن لحظات سخت عشق میگوید. همچنین، او عشق را به عنوان فرمانروای زندگیاش میشناسد و خود را بنده عشق مینامد. شاعر تأکید میکند که از نیک و بد دیگران فارغ است و تنها به عشق و احساسات خود توجه دارد. او از خداوند به خاطر نعمتها و احسانهایش شکرگزاری میکند و خود را شاداب و راضی به زندگی میداند. در نهایت، او از دانش و خرد به عنوان منبع خوشبختی و آرامش یاد میکند.
هوش مصنوعی: ساقی، زود برایم باده بیاور، چون من جوانی و خوشیام را به باد دادهام.
هوش مصنوعی: از ظلم و ستم عشق تو به زاری میافتم و به جز یاد تلخ آن باده، چیزی به یادم نمیآید.
هوش مصنوعی: من در آتش سوزانده میشوم، اما نگران آنجا هستم؛ در این سو، به خاطر عشق، در آتش افتادهام.
هوش مصنوعی: بدان که در اینجا آتش وجود دارد و مبادا که در آن سو بسوزم، زیرا در اینجا هیچ رهایی ندارم.
هوش مصنوعی: من از شعلههای عشق هم نرم و لطیف میشوم، هرچند که ابزارم از پولاد محکم و سخت است.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر بیان میکند که توبه و پرهیزگاری او در واقع کافی نیست و نیاز دارد که در شب و صبح به یاد خدا باشد و در مسیر درست قدم بردارد. به عبارتی، صرف توبه کردن کافی نیست و او باید در هر لحظه به یاد خدا باشد و تلاش کند.
هوش مصنوعی: من تا زمانی که به عشق مشغول بودم، تمام مشکلات را به سمت خودم روانه کردم و راه را برای آنها باز کردم.
هوش مصنوعی: دو چشمانم در حال مشاهدهٔ آب هستند، در حالی که دل من به شدت احساساتی پر از آتش است و بر خاک افتاده است؛ به این معنا که در دستانم عواطف و احساسات را میپرورانم.
هوش مصنوعی: من همه زندگیام را وقف عشق کردهام و تا زمانی که هستم، به آن پایبندم. هرچند از نظر جسمی آزاد به دنیا آمدهام، اما روحاً و از نظر احساسی وابسته به عشق هستم.
هوش مصنوعی: تنها عشق برایم ارزشمند است و در باقی عمرم با هیچچیز دیگری مبارزه نمیکنم. حتی اگر زندگیام بیشتر از صد سال طول بکشد، باز هم از عشق غافل نخواهم شد.
هوش مصنوعی: من از عشق خوبان و شادیهایی که همراه با آن است، جدا نخواهم شد و میخواهم به همین حالت ادامه دهم.
هوش مصنوعی: من از خوبی و بدی دنیا بیخبرم و تنها به این نعمت خداوند پناه میبرم. ایزد، لطف خود را بیش از پیش بر من نازل کن.
هوش مصنوعی: من نه به کسی وابستهام و نه از کسی فرار میکنم، نه از کسی خواستهای دارم و نه در پی محبت کسی هستم.
هوش مصنوعی: من عاشق هستم و عشق، سرپرست و آموزگار من است. من دانشآموز و پیرو آن معلم بزرگ هستم.
هوش مصنوعی: به خاطر سختیهایی که کشیدم، به جستجوی طلا و ثروت نرفتم، بلکه به گنجینهای از دانایی و خرد در درون خودم دست یافتم.
هوش مصنوعی: با دوستانم همنوا هستم و مانند خودم در کنار استاد عقل به یادگیری ایستادهام.
هوش مصنوعی: من فردی هستم کمزحمت و بیدردسر و پاک، که از تن و طینت خود شکرگزارم.
هوش مصنوعی: من بر تن خود حس میکنم که دستوری نافذ و قاطع وجود دارد و من به این دستور عمل میکنم.
هوش مصنوعی: در هر وضعیت و شرایطی که قرار بگیرم، خداوند در آن لحظه یاد من خواهد بود.
هوش مصنوعی: از هیچکس امید خیر و نیکی ندارم، چون با همه مردم با صداقت رفتار میکنم.
هوش مصنوعی: خدایی که در هر نیازی کمکم میکند، خدایی که در هر دشواری پناهم میدهد.
هوش مصنوعی: من در هر لحظه از زندگیام غرق در احساس او هستم، که لطف و نیکی او مثل تاجی بر سرم کار گذاشته شده است.
هوش مصنوعی: من هرگز از شکرگزاری به خاطر نعمتهای او غافل نمیشوم، حتی اگر زنده باشم. خداوند به من لطف کرده و توفیق و قدرت عطا فرموده است.
هوش مصنوعی: من مانند قباد قوی هستم، پس از قناعت دست بردار. هرچند که دارای ثروت و مال نیستم، اما هنوز قدرت و توان دارم.
هوش مصنوعی: با دانشی که دارم، سرشار و خوشحالم و به خاطر آن از خداوند سپاسگزارم و شادابم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.