جان پدر فدای تن پاره پارهات
قربان زخمهای فزون از ستارهات
با آن همه محبت بسیار از چه شد
یکباره از من ای تن بیسر کنارهات؟
از باد رفت العطش خویش و سوختن
دیدم ز تشنگی چو لب پرشرارهات
لبتشنه جان سپردی و در زیر تیغ شمر
سوی فرات بود به حسرت نظارهات
داغ دل و غریبی و بیمار و تشنهکام
از چار سوی بسته فلک راه چارهات
گریم ز محنت سر تو یا به پیکرت
گویم کدامیک ز غم بیشمارهات؟
داغ برادرم پی قتل تو بود بس
بهر چه کشت شمر ستمگر دوبارهات
روزم سیاه فاطمه کو آنکه مینمود
شبهای تار جا بسر گاهوارهات
(صامت) برو بمیر که هنگام مردن است
در حیرتم ز چیست دگر استخارهات
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان عواطف عمیق و غمگین شاعر نسبت به مصیبتهای وارده بر بدن پارهپاره و زخمی یک عزیز (که به احتمال زیاد شهید کربلا، امام حسین (ع) است) میپردازد. شاعر در lamentation (ناله) خود، اشاره میکند که چگونه محبت و عشق بیشمار به او، به ناگهان باعث جدایی و فقدان او شده است. او به تشنگی و درد دل آن عزیز اشاره میکند و از غم و غریبی ناشی از فقدانش مینالد. همچنین شاعر به یاد ابن برادرش و کشته شدن او توسط شمر اشاره میکند و در نهایت به غم و درد عمیق ناشی از این فراق میپردازد، در حالی که دلتنگی و متانت از سوک او را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: جانم را فدای جسم زخمی و سوختهات میکنم، قربان زخمهای بیشماری که بر بدنت هست.
هوش مصنوعی: با وجود تمام محبت و علاقهای که داشتیم، چرا ناگهان از من دور شدی ای جان بیسر؟
هوش مصنوعی: تشنگیام را با باد برد و داغی آتش را احساس کردم، چون لبهایت پر از شراره است.
هوش مصنوعی: تو در شرایطی جان دادی که تشنه لب بودی و در حالی که به سوی رود فرات نگاه میکردی، آرزوی دیدن آن را در دل داشتی.
هوش مصنوعی: غم دل و حس تنهایی، به همراه درد و نیاز، از هر سو که بنگری، آسمان به شدت محدود کننده است و برای تو راه حلی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از شدت غم و اندوه خود صحبت میکند و میپرسد که آیا باید برای رنجی که از چهره تو میکشم، گریه کنم یا برای بدنت. در واقع، او به این موضوع اشاره دارد که غم و درد او ناشی از چیزهای بیشماری است که به تو مربوط میشود.
هوش مصنوعی: برادرم به خاطر انتقام تو بسیار دلشکسته و داغدار است، پس چه دلیلی دارد که شمر ستمگر دوباره تو را بکشد؟
هوش مصنوعی: روزم مانند روزهای تیره و تار فاطمه است، آن کسی که در شبهای سیاه و بینوری به من امید میداد و در کنار گهوارهات بود.
هوش مصنوعی: برو و بمیری که وقت مردن فرا رسیده است، من در شگفتم که به چه دلیل دیگر قائل به انتخاب و استخارهات هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.