گنجور

 
سام میرزا صفوی

اوقات او صرف شعر میشود و در هر روز قریب به هزاربیت میگوید و بر خود لازم کرده که جمع کتب نظم را جواب گوید از جمله شاهنامه که فردوسی به سی سال گفته او به سی روز گفته بود و در شعر او ردیف و قافیه غلط بسیار است و به غیر از تخلص در شعر او نازکی نیست و در شعر او چیزهاست غیر از معنی، چنانکه از این چند بیت که در شاهنامه خود در صفت جنگ گفته معلوم میتوان کرد :

در پای سر و گریه بسیار کرده ام

گرفتند تیر و کمان مردمان

فتادند در یکدگر چون ددان

گرازان دویدند مانند تیر

همه زخم خورده گرازان چو شیر

همه پردلان لرزه زن همچو بید

که ناگه یکی شیر پر دل رسید

ابر میمنه تاخت مانند پیل

بدستش یکی نیزه مانند بیل!

چو چشمه ز چشمش روان جوی آو

بدستش یکی گرزه چون شاخ گاو

کلاه زره بر سرش چون سبد

سرش هم چو سیبی درون سبد

چوانبان یکی ترکش نام دارد

درونش پر از تیر چون تیر مار

سمندش چو پیلی بمیدان جنگ

بر او گشته خرطوم دم پلنگ

قطاس سمندش چو ریشش دراز

بگردان ورا بسته دندان گراز

اتاقه بفرقش چو دم رباه

بدین خوبی اگر کسی گوید فلان شعر تو خوب نیست میگوید که « میخواهی که من از شعر خود بدرکنم تا تو بنام خود کنی!؟»