گنجور

 
سام میرزا صفوی

ولد صدق شیخ محمد لاهیجی است و او از جمله خلفای نامی نور بخشیه است و در جوانی از آنجا بیرون آمده و در شیراز رحل اقامت انداخته است و شیخ زاده در آنجا متولد گردیده اند، بسیار بزرگ منش و خموش طبع بوده و چون در مشرب عالی افتاده اکثر اوقات با ارکان دولت حضرت صاحبقران مغفور به تخصیص با شیخ نجم زرگر مصاحب شده از غایت شرب مدام فرق میانه صبح و شام نمیکرد چنانکه از این دو بیت امیدی که در مدح شیخ نجم مذکور گفته معلوم میشود

فتنه با خالهاش گشت ای دل

می مغانه که مرد افکن است و توبه شکن

چنان بدور تو از شیخ و شاب برده شعور

که زاهدان سحرخیز بر نمی خیزند

و در اصناف شعر خصوصا رباعی بی بدل بود و فدایی تخلص مینمود این سه رباعی از اوست :

وزآمدنش بگلستان داد نوید

گشتند درختان ز شکوفه همه چشم

در کوچه انتظار کردند سفید

هر چند که دل بوصل شادان کردیم

دیدیم که خاطرت پریشان کردیم

خوش باش که ما خوی به هجران کردیم

دشوار بخویش و بر تو آسان کردیم

ای گل نظری به عندلیبان نکنی

می در کف و یاد بی نصیبان نکنی

ناکامی غربت نکشیدی هرگز