۱۴۰- مولانا جلال الدین محمد دوانی
ارسطوی ثانی بلکه افلاطون یونانی است شرح تجرید و تفریدش از تعلیق حواشی اهل توصیف و تحقیق مستغنی، از بیان، و جلالت قدرش، از غایت اضائت اشراق انوار ذاتش از بسط و تطویل بی نیاز .
هر جا سمند فکرت راند ز راه حکمت
مانند در رکابش مشائیان راجل
نور ضمیرش آفاق روشن کند ز اشراق
ز آن رو نهند بر طاق اشراقیان هیاکل
منشأ و مولدش قصبه دوان و طبیعت دراکش در شعر و معما که مرتبه دون اوست بغایت روان، این قطعه در تاریخ فوت سلطان ابوسعید زاده ی طبع آن فیلسوف زمان است .
سلطان ابو سعید که در فر خسروی
چشم سپهر پیر چو او نوجوان ندید
الحق چگونه کشته نگشتی که گفته بود
تاریخ قتل « مقتل سلطان ابو سعید »
در سنه ثمان و تسعمایه بعالم جاودانی انتقال فرمودند و در دوان مدفون شدند . مدت عمرش بهفتاد رسید تاریخ ولادتش قره العین است، این رباعی از اوست :
خورشید کمال است نبی . ماه ولی
اسلام محمد است و ایمانست علی
گر بینتی بدین سخن می طلبی
بنگر که ز بینات اسماست جلی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
قطعه
قطعه
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.