ارسطوی ثانی بلکه افلاطون یونانی است شرح تجرید و تفریدش از تعلیق حواشی اهل توصیف و تحقیق مستغنی، از بیان، و جلالت قدرش، از غایت اضائت اشراق انوار ذاتش از بسط و تطویل بی نیاز .
هر جا سمند فکرت راند ز راه حکمت
مانند در رکابش مشائیان راجل
نور ضمیرش آفاق روشن کند ز اشراق
ز آن رو نهند بر طاق اشراقیان هیاکل
منشأ و مولدش قصبه دوان و طبیعت دراکش در شعر و معما که مرتبه دون اوست بغایت روان، این قطعه در تاریخ فوت سلطان ابوسعید زاده ی طبع آن فیلسوف زمان است .
سلطان ابو سعید که در فر خسروی
چشم سپهر پیر چو او نوجوان ندید
الحق چگونه کشته نگشتی که گفته بود
تاریخ قتل « مقتل سلطان ابو سعید »
در سنه ثمان و تسعمایه بعالم جاودانی انتقال فرمودند و در دوان مدفون شدند . مدت عمرش بهفتاد رسید تاریخ ولادتش قره العین است، این رباعی از اوست :
خورشید کمال است نبی . ماه ولی
اسلام محمد است و ایمانست علی
گر بینتی بدین سخن می طلبی
بنگر که ز بینات اسماست جلی