گنجور

 
سام میرزا صفوی

از سادات ابهر است اما در قزوین پرورش یافته است، بقدر طلب طالب علمی کرده و در شعر و عروض و معما هم کوشیده در شعر شناسی مسلم است و در میان ارباب دیوانی از روی سنجیدگی و حسن معاش مقدم، و در بعضی اوقات بمهمات و معاملات دیوانی اشتغال نموده در این ولا بوزارت قاضی جهان مشغول است این چند مطلع از نتایج طبع مشار الیه است :

بزم ترتیب دهی باده چو بنیاد کنی

چشم دارم که ز محرومی من یاد کنی

محرمی نیست که با او گله از یار کنم

چه کنم؟ درد دل خود به که اظهار کنم؟

عزیز از بهر آن دارم همیشه آن سک کورا

که در طور وفا با خود موافق دیده ام او را

باز، از تازه گلی سینه فگارست مرا

خار خار عجبی در دل زارست مرا