تو در خواب خوشی، احوال بیماران چه میدانی؟
تو در آسایشی، تیمار بیماری چه میدانی؟
نداری جز دل آزاری و ناز و دلبری کاری
تو غمخواری و دلجویی و دلداری چه میدانی؟
تو چون یک شب به سودای سر زلف پریشانش
نپیمودی درازی شب تاری چه میدانی؟
برو زاهد چه پرهیزی ز ناز و شیوه چشمش؟
بپرس این شیوه از مستان تو هشیاری چه میدانی؟
دلا گفتم، غم خود خور که کار از دست شد بیرون
تو را غم خوردن است ای دل تو غمخواری چه میدانی؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جفاکاری تو یارا جز جفاکاری چه میدانی؟
طریق یاری، آیین وفاداری چه میدانی؟
به یاری دل ندادی هرگز از نامهربانیها
طریق مهربانی شیوهٔ یاری چه میدانی؟
نه در قیدی اسیری و نه در دامی گرفتاری
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.