حاشا که من بنالم، ور تن شود چو نالم
من نی نیم که هر دم، از دست دوست نالم
گر خون دل خورندم، چون جام می بخندم
ور سرزنش کنندم، چون شاخ رز ننالم
آسودگان چه دانند، احوال دردمندان؟
آشفته حال داند، آشفتگی حالم
پروانه وار خواهم، پرواز کرد لیکن
کو آن مجال قربم کو آن فراغ بالم
بوی شما شنیدم، کز شوق میدهم جان
دیر است تا بدان بو، دم میدهد شمالم
گرچه دلم شکستی، در زلف خویش بستی
مرغ شکسته بالم لیکن خجسته فالم
من صد ورق حکایت، از هر نمط چو بلبل
دارم ولی ندارد، گل برگ قیل و قالم
بیمارم و ندارم، بر سر به غیر دیده
یاری که ریزد آبی، بر آتش ملالم
سلمان مرا همین بس، کز پیش دوست هر شب
بر عادت عبادت، آید به سر خیالم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات عمیق خود و درد و رنجی که از عشق و دوری میکشد، سخن میگوید. او تأکید میکند که نه تنها از ناامیدی و غم نمینالد، بلکه با وجود درد، به شوق و خنده ادامه میدهد. شاعر به نوعی خود را پروانهای میبیند که در پی پرواز و نزدیکی به معشوق است و از بوی عشق او شاداب میشود. او همچنین از درد و رنج خود میگوید و بیان میکند که دیگران نمیتوانند عمق این احساسات را درک کنند. در نهایت، او به عشق و عبادتی که از دوری معشوق میکند، اشاره میکند و به این امید که شاید لحظهای به او نزدیک شود، روزهایش را سپری میکند.
هوش مصنوعی: هرگز نمیخواهم شکایت کنم، حتی اگر دردم به جایی برسد که نالن. من آنقدر ضعیف نیستم که هر لحظه از دست دوست شکایت کنم.
هوش مصنوعی: اگرچه دل درد میکشم و سختیها را تحمل میکنم، اما باز هم با لبخند مانند کسی که شراب مینوشد، زندگی را میگذرانم. حتی اگر دیگران در مورد من قضاوت کنند و سرزنشم کنند، مانند گل سرخی که به زیبایی خود ادامه میدهد، شکایت نمیکنم.
هوش مصنوعی: آرامشطلبان چگونه میتوانند حال کسانی را که در رنج و درد هستند بفهمند؟ تنها کسی که خود در رنج است، میتواند ناآرامی و مشکلات من را درک کند.
هوش مصنوعی: میخواهم مانند پروانه پرواز کنم، اما کجاست آن فرصتی که به من اجازه دهد نزدیک شوم و از آزادی گنجینه وجودم بهرهمند شوم؟
هوش مصنوعی: من بوی شما را استشمام کردم و از شوق، جانم از تنگی میزند بیرون. مدت زیادی است که منتظرم به آن بوی خوش برسم، و در این مدت، نفسهای شمالیام به راحتی میوزد.
هوش مصنوعی: اگرچه دلم را شکستید و در زیبایی خود خود را محصور کردید، اما من با وجود جراحتی که دیدم، امیدوار و خوشبین هستم.
هوش مصنوعی: من داستانهای زیادی مانند بلبل دارم، اما هیچکدام از این داستانها نشاندهندهی پیچیدگی و زیبایی گفتوگوهای انسانی نیست.
هوش مصنوعی: من بیمار و بینوا هستم و تنها امیدم، یاری است که با نگاهی پر از محبت، حتی اندکی بر آتش دلتنگیام آب بریزد و آن را خاموش کند.
هوش مصنوعی: سلمان، برای من کافی است که هر شب به یاد دوستم و بر اساس عادت عبادت، در ذهنم حاضر شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عمریست تا من از جان حیران آن جمالم
بگرفت بی رخ او از جان خود ملالم
دل رفت و جان مسکین از هجر در تکاپوی
در بحر غم گرفتار در جستن وصالم
کویش مرا هوس بود گفتم که بینمش روی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.