وقت آن آمد که بلبل در چمن گویا شود
بهر گل گوید «خوش آمد» تا دل گل وا شود
غنچه غناج و شاخ شوخ رنگ آمیزی گل
این دم طاووس گردد و آن سر ببغا شود
روی گل برچین شود چون درنیارد چین برو
نازک اندامی که چندان خارش اندر پا شود
با شجر مرغ سحر گوید کلیم آسا کلام
چون ید بیضای صبح از جیب شب پیدا شود
کوه جام لاله گیرد ابر لولو گسترد
باغ چون مینو نماید راغ چون مینا شود
خسرو ملک فلک بهر تماشای بهار
از زمستان خانههای زیر بر بالا شود
کوه را کاندر زمستان داشت از قاقم قبا
اطلس گلزیر روی جامه خارا شود
رعد چون دعد از هوا نالد به سودای رباب
باد چون وامق فدای غنچه عذرا شود
بر کشد آواز ابر و در چکاند از دهن
گوشههای باغ از آن پر لولوی لالا شود
زال گیتی را که بهمن داشت در آهن داشت به بند
خط سبزش بردمد پیرانه سر برنا شود
روز عیش و عشرت است امروز و محروم آنکه او
عیش امروزی گذارد در پی فردا شود
شکل عین عید پیدا شد ز لوح آسمان
عارفی کوتابه عینی این چنین بینا شود
در بهار آمد صبوحی فرض اگر نه هر صباح
لاله را ساغر چرا پر لاله گون صهبا شود
گل چو درگیرد چراغ از شمع کافوری صبح
بلبل شوریده چون پروانه ناپروا شود
پیکر نرگس دو سر بر هیات میزان بود
گلبن نسرین به شکل گلشن جوزا شود
سوسن آزاد بگشاید زبان را تا چو من
مادح سلطان معز الدین و الدنیا شود
آفتاب سلطنت سلطان اویس آنکه از شکوه
حملهاش گر کوه بیند پای کوه از جا شود
آنکه رای خرده دانش گرنماید اهتمام
ذره خرد از بزرگی آسمان آسا شود
گر مزاج نخل و نحل از لطف او یابد مدد
نیش او پر نوش گردد خار آن خرما شود
هرکجا بال همای چتر شاهی باز شد
آشیان باز و شاهین کبک را ماوا شود
تا سر انگشتش از نی ساخت طوطی نزد عقل
نیست مستعبد که چوب خشک اژدرها شود
بر درش جوزا بدان امید میبندد کمر
کش عطارد صاحب دیوان استیفا شود
چون براق عزم جزمش زیر زین آرد ملک
ذاکر تسبیح سبحان الذی اسری شود
ملک روی رای او چون دید گفت ار کار من
با سر و سامان شود زین روی ملک آرا شود
گفت ابرویم که با فیض کف فیاض او
این همه ادرار و اجرا از چه خرج ما شود
ای شهنشاهی که گر مهر افکنی بر آفتاب
عاشق دیدار خور خفاش چون حربا شود!
ابر چندان گرید از رشک کف دستت که اشک
آید از چشمش روان در دامن صحرا شود
وصف حکمت گر به گوش صخره صما رسد
ای بسا خارا که در چشم دل خارا شود
مینماید دشمن ملکت سودای از سپاه
تا دماغ مملکت شوریده زان سودا شود
زود بهر دفع آن سودا به خون گردنش
روی بیضای حسام خسروی حمرا شود
این همه غوغا که خصمت را ز سودا در سرست
آخر این برگشته طالع گشته غوغا شود
دشمنت خود را به دست خود بدستت میدهد
تا مگر دستی بگردد پایهاش بالا شود
پس عجب مرغی حریص افتاده است این آدمی
کز برای دانهای صدبار در دریا شود
آخر آن نادان که هرگز دانهاش روزی مباد
بسته دام بلا چون مرغک دانا شود
چاکری باید فرستادن به دفع آن عدو
چون تو شاهی کی معارض با چنین اعدا شود
آن کند حقا که رستم کرد در مازندران
بر سر گردان ز خیلت گر پری تنها شود
در ثنای حضرت شاها ز بحر خاطرم
هر گهر کان سر برآرد لولو لالا شود
قرنها ملک سخن باید کشیدن انتظار
تا چو من صاحب قرانی دیگرش پیدا شود
غره میباشد به نظم خویش هرکس تا چو من
شهره عالم به نظم دلکش غرا شود
شعر من نگرفت عالم جز به عون دولتت
کی چنین فتحی به سعی خاطر تنها شود
باید اول التفات پادشاهی همچو تو
بعد از آن طبعی چو طبع بنده تا اینها شود
تا نویسد منشی دور فلک منشور عید
بر سر منشور شکل ماه نو طغرا شود
باد نام عالیت طغرای هر منشور کان
نافذ از دیوان حکم کشور خضرا شود
مقدم عیدت مبارک، پایه قدرت چنان
کز علو چرخ گردون صد درج اعلا شود!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر درباره بهار و زیباییهای آن صحبت میکند. بلبل در چمن شروع به خواندن کرده و گلها خوش آمد میگویند. غنچه و شاخ گل رنگارنگ میشود و طبیعت به زندگی بازمیگردد. در این فصل، زمین و آسمان زیبا و شاداب به نظر میرسند و همه موجودات از جمله پرندگان آواز میخوانند. اشاره به سلطنت و قدرت نیز دارد و میگوید که نور و ثروت زندگی را زیباتر میکند. شاعر به اهمیت روزهای عیش و خوشی در زندگی اشاره کرده و یادآور میشود که خوشبختی دستنیافتنی نیست، بلکه باید از لحظههای خوب استفاده کرد. در نهایت، بر اهمیت توجه پادشاه به شعر و ادب و نیز هماهنگی در طبیعت تأکید دارد. این شعر با تمجید از زیباییهای بهار، یادآور لذتهای زندگی است.
هوش مصنوعی: زمانی فرا رسیده است که بلبل در باغ آوازش را به گوش گل برساند و با گفتن «خوش آمد» دل گل را شاد کند و او را به باز شدن ترغیب کند.
هوش مصنوعی: غنچه مانند جوانی شاداب و شاخ درختان با رنگهای زیبا، در این لحظه حالتی مانند طاووس به خود میگیرد و آن سر نیز به حالت زیبا و رنگارنگ مانند سر بوقلمون تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: اگر بخواهی از گلها بچینی، باید با احتیاط عمل کنی، چون اگر به آنها آسیب برسانی، ممکن است از گلچینی پشیمان شوی. همچنین، نازک اندامی که در پیادهروی در پا احساس خارش کند، به این معنی است که برخی دردها و مشکلات، ناشی از نازکی و ظرافت ما هستند.
هوش مصنوعی: درخت به مرغ سحر صحبت میکند، شبیه به گفتار حضرت کلیم (موسی) که درخشش و روشنی صبح مانند ید بیضای (دست سفید) او از دل شب نمایان میشود.
هوش مصنوعی: کوه مانند جامی پر از گلهای لاله میشود، ابرها مانند دانههای مروارید بر سر باغ میریزد و باغ به زیبایی جواهری درخشان جلوهگر میگردد و درختان به شکل مینا در میآیند.
هوش مصنوعی: خسرو که معادل پادشاه یا صاحبنظر است، به خاطر زیبایی بهار از سرما و سختیهای زمستان دلچسب است و باعث میشود تا خانهها از زیر زمین بالا بیایند و جلوهگری کنند. به عبارت دیگر، او با فرا رسیدن بهار، زندگی و نشاط را به خانهها و طبیعت بازمیگرداند.
هوش مصنوعی: در زمستان، کوه به خاطر برف و سرما مانند قاقم، لباسی نرم و لطیف به تن دارد و در نتیجه، رنگ و زیبایی خاصی به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: رعد، مانند صدای درد و نالهای از آسمان به گوش میرسد و در میان این صداها، باد هم مانند عاشق، فدای زیبایی و لطافت غنچه گل میشود.
هوش مصنوعی: صداهای ابر به گوش میرسد و در جایی از باغ به صورت نرم و آرام باران میبارد و فضایی دلنشین و خوابآور ایجاد میکند.
هوش مصنوعی: زال، که حکایت از دورانی کهن دارد، با کمک بهمن و با استفاده از آهن و قدرتی که در آن نهفته است، میتواند سرنوشت جهان را تغییر دهد. حتی در پیری، او میتواند با توانمندیهایش جوانی دوباره بیابد.
هوش مصنوعی: امروز روز خوشی و لذت است، و کسی که این لذت را فدای آینده کند، خود را از این خوشی محروم ساخته است.
هوش مصنوعی: عید به شکل واضحی از آسمان نمایان شد و عارفانی که به حقیقت این نمایش پی بردند، بینایی خاصی پیدا کردند.
هوش مصنوعی: در بهار، صبحی زیبا و خوشبو فرا میرسد. اگر هر روز صبح بهاری باشد، پس چرا گل لاله در این روزها رنگ ساغر را به خود میگیرد و رنگی همچون صبر و سکوت پیدا میکند؟
هوش مصنوعی: زمانی که گل در روشنایی چراغ میدرخشد، بلبل عاشق و شیدا همچون پروانهای بیپروا و شجاع میشود.
هوش مصنوعی: بدن گل نرگس با ظاهری زیبا به شکل ترازوی سبک و سنگین است، و همچنین گل نسرین به زیبایی باغی در فصل بهار تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: گل سوسن خود را باز خواهد کرد تا مانند من، مداح سلطان معزالدین و دنیا شود.
هوش مصنوعی: آفتاب سلطنت سلطان اویس، به گونهای درخشان و پرقدرت است که حتی اگر کسی کوهی را ببیند، به دلیل شکوه و قدرت او، مانند کوهی از جا کنده میشود. این تصویر بیانگر عظمت و قدرت بینظیر اوست.
هوش مصنوعی: کسی که با اندک دانشی از خود طرز فکر نشان دهد، در واقع از بزرگی و عظمت آسمان بهرهای نمیبرد و فقط به اندازهای کوچک فکر میکند.
هوش مصنوعی: اگر نخل و زنبور از لطف او بهرهمند شوند، زنبور عسل شیرین میسازد و خارهای خرما نیز گوارا میشود.
هوش مصنوعی: هرجا که درختی سرسبز و شاداب به درستی رشد کند، پرندهای نیکو سرانجام به آن پناه خواهد آورد.
هوش مصنوعی: وقتی طوطی از نی برای خود چیزی میسازد، عقل نمیتواند درک کند که چگونه یک تکه چوب خشک میتواند به موجودی خاص تبدیل شود.
هوش مصنوعی: بر در او، جوزا به امید و آرزو کمر میبندد؛ زیرا عطارد، صاحب دیوان است و امکان استیفا (دریافت) از او وجود دارد.
هوش مصنوعی: وقتی که اسب آسمانی آماده سفر میشود، فرشتهای که ذکر خدا را بر زبان دارد، به همراه او حرکت میکند.
هوش مصنوعی: وقتی ملک با تدبیر او را دید، گفت اگر کار من به سامان و ترتیب درآید، این زیبایی به سر و شکل خواهد رسید.
هوش مصنوعی: شخصی اشاره میکند که ابروی او چقدر زیبا و خوش نقش است و میپرسد که با وجود این نعمتهای الهی و بخششهای بیپایان، چرا باید این همه زحمت و سختی را تحمل کنیم.
هوش مصنوعی: ای پادشاه بزرگ، اگر تو نیکی و محبت خود را بر خورشید هم بگسترانی، عشق دیدارت باعث میشود که خفاش مانند پرندهای زیبا و برجسته (حربا) شود.
هوش مصنوعی: ابر به خاطر حسادت به زیبایی و نیکی کف دست تو، آنچنان میگرید که اشکش از چشمانش سرازیر میشود و در دشت جاری میگردد.
هوش مصنوعی: اگر حکمت به گوش سنگ هم برسد، ممکن است سنگ با دلش متوجه شود و تغییر کند. این به معنای این است که اثر کلام و دانش حتی میتواند به ناامیدترین و سختترین موجودات نیز برسد.
هوش مصنوعی: دشمن کشور نشان میدهد که به فکر نابودی آن است و این افکار باعث میشود که اوضاع کشور به هم بریزد و ناآرامی ایجاد کند.
هوش مصنوعی: سریعاً برای از بین بردن آن احساس، لازم است که خون به گردن او بیفتد و سرنگونی آن درخت به نوعی باشد که حسام خسروی، مانند تخممرغی، دچار رنگ سرخ شود.
هوش مصنوعی: این همه سر و صدا که به خاطر دشمنیات در وجودت ایجاد شده، در حقیقت نشانهای از تغییر سرنوشت توست و در نهایت این هیاهو به نفع تو خواهد شد.
هوش مصنوعی: دشمن خود به دست خود به تو امکان میدهد که شاید با کمک تو، او را بالا ببری و قدرتش را افزایش دهی.
هوش مصنوعی: عجب آدمی چه حریص و طمعکاری است که فقط برای بدست آوردن یک دانه، صد بار در دریا شیرجه میزند.
هوش مصنوعی: در نهایت، آن فرد نادان که هرگز از دسترنج خود بهرهمند نشده، به دام مشکلات و بلاها گرفتار میشود، مانند پرندهای که با دانایی از خطرات آگاه است.
هوش مصنوعی: برای مقابله با دشمنان، باید کسی را به عنوان خدمتگزار فرستاد، چون تو شاهی و هیچکس نمیتواند در برابر چنین دشمنانی قرار بگیرد.
هوش مصنوعی: کسی که واقعاً قدرت و شجاعت دارد، مانند رستم است که در مازندران بر دشمنان پیروز شد، حتی اگر دشمن تنها و ضعیف باشد.
هوش مصنوعی: در ستایش بزرگی، از عمق قلبم هر جواهری که پیدا شود، مانند مرواریدی درخشان و زیبا خواهد بود.
هوش مصنوعی: مدتهای طولانی باید منتظر بمانیم تا کسی مانند من که صاحب چنین آثار ارزشمندی است، پیدا شود.
هوش مصنوعی: هر کسی که به نظم و ترتیب خود مغرور است، باید بداند که تنها کسی که میتواند به اندازه من در دنیا معروف شود، کسی است که نظم زیبا و دلکش خلق کند.
هوش مصنوعی: شعر من به هیچ کس تأثیر نگذاشت، مگر به خاطر حمایت و کمک تو. آیا ممکن است چنین پیروزی با تلاش و انگیزه فردی به دست آید؟
هوش مصنوعی: باید ابتدا توجه و محبت یک پادشاهی چون تو به دیگران وجود داشته باشد، سپس شخصیتی همچون من که در پیالهای از آن محبت باشد، به وجود میآید. تا این دو مولفه محقق نشود، چیزی عملی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: تا زمانی که منشی دور زمان، برنامه عید را بر فراز نوشته ماه نو تنظیم کند، زیبا و دلنشین میشود.
هوش مصنوعی: باد نام بزرگ تو، نشانهای است برای هر چیزی که در آن جاری است؛ چرا که از دیوان حاکمیت، اداره کشور سبز و سرسبز به وجود میآید.
هوش مصنوعی: عیدت مبارک! پایه و اساس قدرت تو آنچنان است که اگر به بلندیهای آسمانها برسد، به صد درجه عالی میرسد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هر که را شاه جهان بردارد و بنوازدش
در سخا گر قطرهای باشد چو صد دریا شود
آن نمیبینی که در باغ و چمن از خارها
در بهاران ز ابر نیسانی چه گل پیدا شود
چون شمال مهرگان اندر هوا پویا شود
زاغ گنگ اندر میان بوستان گویا شود
نار چون بیجاده گردد سیب چون مرجان شود
آب چون پیروزه گردد خاک چون مینا شود
هست هم دینار و هم دیبا گرامی از چه رو
[...]
از سر کو آن پری چون ناگهان پیدا شود
جای آن باشد که مردم در میان شیدا شود
من چنین دانم که باشد نسخه ای از روی او
صورتی از آینه خورشید اگر پیدا شود
ماه رویا، کی رسد در آفتاب روی تو
[...]
گرز خورشید جمالت ذرهای پیدا شود
هر دو عالم در هوایش، ذرهسان دروا شود
شمع دیدارش اگر از نور تجلی پرتوی
افکند بر کوه، چون پروانه نا پروا شود
عاشق صادق چه داند کعبه و بتخانه چیست؟
[...]
گر دلم در زلف پنهان کردهای پیدا شود
مشک غمازست و این دزدی از او رسوا شود
ناحق افتادست زلفت در کف هر مدعی
چون بدست ما بیفتد حق بدست ما شود
ای صبا بر گوی امشب از زبان ما به شمع
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.