گنجور

 
سلیم تهرانی

در چمن چون لاله می بی‌باک می‌باید گرفت

سایهٔ دستی ولی از تاک می‌باید گرفت

گر گلابی لایق پیراهنم خواهد کسی

گل ندارد، از خس و خاشاک می‌باید گرفت

با جهان سفله افتاده‌ست کار و بار من

همچو دهقان نان مرا از خاک می‌باید گرفت

عشق می‌خواهی، برافشان آستین بر هرچه هست

دامن پاکان به دست پاک می‌باید گرفت

گر سراغ بوی او خواهی ازین گلشن سلیم

همچو گل از سینهٔ صد چاک می‌باید گرفت