غیر از تو میان تو و او فاصله ای نیست
این مرحله طی کن که دگر مرحله ای نیست
زان ره که روند اهل فنا هر چه ببینی
نقش کف پا و اثر قافله ای نیست
شکر و گله از هجر نشان می دهد آری
در وصل دگر حالت شکر و گله ای نیست
کی قسمت هر جان هوسناک شود وصل
این لقمه بلی در خور هر حوصله ای نیست
واعظ ره خود گیر که در مذهب عشاق
جز مسئلهٔ عشق دگر مسئله ای نیست
ما سلسله دیوانه وشانیم که ما را
جز سلسلهٔ زلف بتان سلسله ای نیست
تا منقبت شیر حق آئین صغیر است
در دفتر نظمش ورق باطله ای نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.