غنچه را نیست جز این علت خونین جگری
که کند پردهٔ آن پاره نسیم سحری
ایکه از عیب کسان پرده دری در خود بین
آن چه عیب است که باشد بتر از پردهدری
گر زنی لاف هنر عیب کسان کمتر جوی
عیبجوئی نبود شیوهٔ مرد هنری
گذر ما همه بر ساعد و دست و سر و پاست
ما بخود باز نیائیم ببین خیرهسری
نوح را زمزمه این بود بوقت مردن
طول آمال چرا عمر بدین مختصری
بیبخر ها خبر از غیب دهند این عجب است
که خبرها همه پیدا شود از بیخبری
مفلس ایمن بود از صدمهٔ ارباب طمع
نخل آسوده ز سنگست گه بیثمری
میدهد پند همی کیفیت قارونم
که بکن خاک بفرق غم بیسیم و زری
گر بماند اثر نیک صغیر از تو نکوست
ور نه باشد اثر بد بتر از بیاثری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل من خواهی و اندوه دل من نبری
اینْت بیرحمی و بیمهری و بیدادگری
تو بر آنی که دل من ببری دل ندهی
من بدین پرده نیم، گر تو بدین پرده دری
غم تو چند خورم و انده تو چند برم
[...]
چون به هم کردی بسیار بنفشهٔ طبری
باز برگرد به بستان در چون کبک دری
تا کجا بیش بود نرگس خوشبوی طری
که به چشم تو چنان آید، چون درنگری
آلت کشتن داری صنما غمزه و کارد
زین دو ناکشته ز دستت نرهد جانوری
تو مرا جانی و چون با تو بوم جانوری
زنده گردم که ز دیدار تو یابم نظری
می بترسم که مرا روزی بکشی تو از آنک
[...]
گشت تابنده ز گردون معالی قَمَری
گشت تابنده ز دریای معانی گهری
سال تو فرخ و فرخنده شد از شادی آنک
ملکالعرش عطا داد ملک را پسری
ملک باغ است و در آن باغ ملک سنجر هست
[...]
شیفته کرد مرا هندوکی همچو پری
آنچنان کز دل عقل شدم جمله بری
خوشدلی شوخی چون شاخک نرگس در باغ
از در آنکه شب و روز درو در نگری
گرمی و تری در طبع هلاک شکرست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.