گنجور

 
صغیر اصفهانی

غنچه را نیست جز این علت خونین جگری

که کند پردهٔ آن پاره نسیم سحری

ایکه از عیب کسان پرده دری در خود بین

آن چه عیب است که باشد بتر از پرده‌دری

گر زنی لاف هنر عیب کسان کمتر جوی

عیب‌جوئی نبود شیوهٔ مرد هنری

گذر ما همه بر ساعد و دست و سر و پاست

ما بخود باز نیائیم ببین خیره‌سری

نوح را زمزمه این بود بوقت مردن

طول‌ آمال چرا عمر بدین مختصری

بیبخر ها خبر از غیب دهند این عجب است

که خبرها همه پیدا شود از بی‌خبری

مفلس ایمن بود از صدمهٔ ارباب طمع

نخل آسوده ز سنگست گه بی‌ثمری

میدهد پند همی کیفیت قارونم

که بکن خاک بفرق غم بی‌سیم و زری

گر بماند اثر نیک صغیر از تو نکوست

ور نه باشد اثر بد بتر از بی‌اثری

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
فرخی سیستانی

دل من خواهی و اندوه دل من نبری

اینْت بی‌رحمی و بی‌مهری و بیدادگری

تو بر آنی که دل من ببری دل ندهی

من بدین پرده نیم، گر تو بدین پرده دری

غم تو چند خورم و انده تو چند برم

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
منوچهری

چون به هم کردی بسیار بنفشهٔ طبری

باز برگرد به بستان در چون کبک دری

تا کجا بیش بود نرگس خوشبوی طری

که به چشم تو چنان آید، چون درنگری

مسعود سعد سلمان

آلت کشتن داری صنما غمزه و کارد

زین دو ناکشته ز دستت نرهد جانوری

تو مرا جانی و چون با تو بوم جانوری

زنده گردم که ز دیدار تو یابم نظری

می بترسم که مرا روزی بکشی تو از آنک

[...]

امیر معزی

گشت تابنده ز گردون معالی قَمَری

گشت تابنده ز دریای معانی گهری

سال تو فرخ و فرخنده شد از شادی آنک

ملک‌العرش عطا داد ملک را پسری

ملک باغ‌ است و در آن باغ‌ ملک سنجر هست

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیر معزی
سنایی

برهٔ بریان هر جا که بود چاکر تست

طبق حلوا داماد و تو او را خسری

خوردنیهای جهان گر به شکم جمع شدند

همه گفتند که ای خواجه تو ما را پدری

ای همه نزهت و شادی و همه راحت و روح

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه