رفت اختیار ما به نگاهی ز دست ما
افتاد در کف دل دلبر پرست ما
آنجا که یار بر سر ناز و تکبر است
جز عجز و مسکنت چه برآید ز دست ما
تا بی دریغ از سر جان برنخواستیم
کی دست داد در بر جانان نشست ما
هستیم و نیستیم عجب طرفه حالتیست
نی نیستی ماست مسلم نه هست ما
ما عرشی و بفرش گرفتار رنگ و بوی
بنگر مقام عالی و آمال پست ما
تا نشکنیم خود نشود کار ما درست
پنهان بود درستی ما در شکست ما
نازم بآنکه بر دل ما وانمود کرد
کیفیت تعهد روز الست ما
ساقی بیار آن می جان پروری کز آن
ما مست حق شویم و جهان جمله مست ما
گر پای بست عشق شود جان ما صغیر
ذرات ممکنات شود پای بست ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما
فرمای خدمتی که برآید ز دست ما
برخاستیم و نقش تو در نفس ما چنانک
هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما
با چون خودی درافکن اگر پنجه میکنی
[...]
ما می پرست یار و جهان می پرست ما
مامست عشق و کون ومکان بوده مست ما
جنب وجودم از می توحید حق پرست
زاهد مکن بسنگ ملامت شکست ما
در ملک عشق منصب ما بین چو شد بلند
[...]
در زیر بار مهره گل نیست دست ما
ز اشک تاک سبحه کند می پرست ما
نه گوشه کلاه و نه زلف و نه توبه ایم
خوبان چه بسته اند کمر در شکست ما؟
از بس که دید رو، ز لب می پرست ما
ساغر برون نرفت چو نرگس ز دست ما
چون گل، حریف بستن دستار نیستیم
دستار بسته ای مگر افتد به دست ما
ما را چونی به بند تن خویش بسته اند
[...]
لبریزِ شکوه شد دل حسرتپرست ما
کو طرف دامنی که بیفتد به دست ما!
آزار ما روا نبود بیش ازین دگر
رنگ شکستهایم چه حاصل شکست ما!
دست دعا برای تو داریم بر سپهر
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.