بخون خویش نویسم بروی لوح مزارم
که من بجرم محبت قتیل خنجر یارم
ز بیقراری من خلق در شگفت و ندانند
که بیقراری زلف تو برده است قرارم
بپای گل چو بود خار قدر گل بفزاید
مرا مران ز خود ایگل که من بپای تو خارم
اگر اسیر و غریبم خوشم که در همه خوبان
تو را اسیر کمندم تو را غریب دیارم
کنار من شده دریا ز اشگ دیده که شاید
شود مقام تو ای سرو باغ جان بکنارم
دمی که خاک شوم در سرم هوای تو باشد
که در هوای تو پیچد بپای باد غبارم
ندارمت دمی ای شاه عشق دست زدامان
بجرم عشق چو منصور اگر کشند بدارم
صغیر اول کارم که عشق کوس جنون زد
ندانم آنکه چه آید به پیش آخر کارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.