هر چه از اصلش جدا گردید باز آنجا رود
موج اگر آید بساحل باز در دریا رود
زشت باشد عقل را کردن مطیع نفس دون
حیف بینایی که در دنبال نابینا رود
ای توانا دستگیر ناتوان شو در بلا
دست مسئول است هر جا خاری اندر پا رود
پرمنال از غیر در خود بین و در کردار خود
آری آری هر جفا بر ما رود از ما رود
چون مکر رشد سخن بر مستمع بخشد اثر
قطره از تکرار بی شک در دل خارا رود
در قفای کاروان رو وز خطر آسوده باش
غول راهش ره زند رهرو اگر تنها رود
آنکه آسایش طمع دارد در این عالم صغیر
مآند آن صیاد را کاندر پی عنقا رود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.