بخدا رسد هر آن دل که پی هوا نباشد
بلی از هوا چو بگذشت بجز خدا نباشد
بره طلب سراپا شدهام قدم که رهرو
بطریق عشق بایست کم از صبا نباشد
چو بلای عشق نبود بجهان دگر بلایی
که باین بلا دلی نیست که مبتلا نباشد
چو تو خیر خلق خواهی همه خیر پیشت آید
که برای نیک جز نیک دگر جزا نباشد
چو رضا نباشی از حق بدرش انابتی کن
که چو برخوری بمطلب ز تو او رضا نباشد
ز مطالب دو گیتی چو صغیر آنچه خواهی
ز علی طلب که مطلب جز از او روا نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن دربارهٔ عشق و جستجوی خداوند صحبت میکند. شاعر میگوید که دلهایی که به دنبال خواستههای دنیایی نیستند، به خدا نزدیکتر میشوند. عشق واقعی تنها از خدای حقیقی نشأت میگیرد و بدون عشق هیچ بلایی در جهان نمیتواند وجود داشته باشد. اگر انسان نیکخواهی را جستجو کند، خیر و نیکی به سراغش خواهد آمد. همچنین، اگر رضا و خرسندی از خدا نباشد، به نتیجه مطلوبی نخواهد رسید. در نهایت، شاعر به اهمیت طلب از خداوند اشاره میکند و میگوید که همه چیز در دست اوست و تنها باید از علی (که نماد خداست) خواسته شود.
هوش مصنوعی: هر دلی که به دنبال دلبستگیهای دنیوی نباشد، به حقیقت و نعمت الهی میرسد. زیرا وقتی از خواستههای دنیا عبور کرد، تنها خداوند است که باقی میماند.
هوش مصنوعی: من بهطور کامل آمادهام و در جستجوی عشق هستم. باید مانند نسیم صبگاهی باشم و در مسیر عشق با احتیاط و آرامش قدم بردارم.
هوش مصنوعی: اگر عشق نباشد، در جهان دیگری نیز بلاهایی وجود نخواهد داشت. اما در این بلا، دلی نیست که بیآسیب مانده باشد.
هوش مصنوعی: اگر تو خیر و نیکی دیگران را بخواهی، همواره خیر و نیکی به سراغت خواهد آمد؛ زیرا برای هر عمل نیک، جزای نیک دیگری وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر در چیزی که حق است راضی نباشی، بدان که اگر با آن مواجه شوی به هدف نخواهی رسید، چون آنچه به دست میآوری از رضایت تو نخواهد بود.
هوش مصنوعی: از مسایل دنیا و آخرت مانند کودک، هرچه که میخواهی از علی بخواه، زیرا جز او هیچ چیزی قابل قبول نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نظر خدای بینان طلب هوا نباشد
سفر نیازمندان قدم خطا نباشد
همه وقت عارفان را نظرست و عامیان را
نظری معاف دارند و دوم روا نباشد
به نسیم صبح باید که نبات زنده باشی
[...]
صنمی اگر جفایی کند آن جفا نباشد
ز صنم جفا چه جویی که درو وفا نباشد؟
ز حبیب خود شنیدم که به نزد ما جمادی
به از آن وجود باشد که درو هوا نباشد
چو به حسرت گلت گل، شوم از گلم گیاهی
[...]
اگرش خدای خوانم بیقین رضا نباشد
و گرش جدای دانم بخدا روا نباشد
اگر او خدا نباشد ز خدا جدا نباشد
بود این عقیده من که گر او خدا نباشد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.