گنجور

 
صغیر اصفهانی

بخدا رسد هر آن دل که پی هوا نباشد

بلی از هوا چو بگذشت بجز خدا نباشد

بره طلب سراپا شده‌ام قدم که رهرو

بطریق عشق بایست کم از صبا نباشد

چو بلای عشق نبود بجهان دگر بلایی

که باین بلا دلی نیست که مبتلا نباشد

چو تو خیر خلق خواهی همه خیر پیشت آید

که برای نیک جز نیک دگر جزا نباشد

چو رضا نباشی از حق بدرش انابتی کن

که چو برخوری بمطلب ز تو او رضا نباشد

ز مطالب دو گیتی چو صغیر آنچه خواهی

ز علی طلب که مطلب جز از او روا نباشد