گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفی علیشاه

رو بخوان طهر ثیابک‌ را تو باز

حمل‌ آن را لیک‌ کم‌ کن‌ بر مجاز

صورت‌ آن جامه‌ کوته‌ کردن است‌

معنی‌ آن ز آرزوها مردن است‌

جامه‌ء کوته‌ بود دور از دنس‌

رجس‌ باطن‌ چیست‌؟ آمال و هوس

رجس‌ ظاهر زود ز آبی‌ در گذشت‌

وین‌ نگردد پاک تا تن‌ پی‌ نگشت‌

آن طهارت‌ جامه‌ یعنی‌ دار دور

از دنس‌ وین‌ دامن‌ از لوث‌ غرور

جامه‌ را کوتاه شاید زود کرد

آنکه‌ هِشت‌ آمال خود را جود کرد

فهم‌ قصر جامه‌ را داری تو لیک‌

فهم‌ قصر آرزویت‌ نیست‌ لیک‌

همچنین‌ دان جمله‌ احکام شرع

صورتش‌ را هست‌ جانی‌ ز اصل‌ و فرع

مر وضو را هست‌ این‌ معنی‌ که‌ باز

دست‌ شو از خلق‌ و با حق‌ کن‌ نیاز

تا نشویی‌ دست‌ از خلق‌ ای عمو

مر تو را نبود کمالی‌ در وضو

در شریعت‌ بر تو شد حکم‌ وضو

که‌ بشویی‌ وقت‌ سجده دست‌ و رو

وآن بود حکم‌ ولایت‌ کز نیاز

باز شویی‌ دست‌ از خلق‌ مجاز

لیک‌ گر بر ترک شرعت‌ زهره است‌

از ولایت‌ جان تو بی‌بهره است‌

زآنکه‌ معنی‌ راست‌ بی ‌شک‌ صورتی‌

ترک صورت‌ گر کنی‌ در آفتی‌

صورت‌ بی‌ مغز و معنی‌ ممکن‌ است‌

معنی‌ بی‌ صورت‌ امّا موهن‌ است‌

از شریعت‌ هر که‌ را نبود فروغ‌

در ولایت‌ دعویش‌ باشد دروغ‌

زآنکه‌ از حق‌ این‌ دو با هم‌ توأمند

یکدگر را در مدد مستلزمند

معنی‌ کافور و سرّ زنجبیل‌

کت‌ به‌ قرآن گفت‌ آن رب‌¸ جلیل‌

شرع احمد(ص) وآن ولای مرتضاست‌(ع)

ور سلوک و جذب‌ هم‌ خوانی‌ رواست‌

جذبه‌ گر نبود سلوکت‌ را ز پی‌

می‌رسی‌ از ره تو بر مقصود کِی‌

ور سلوکت‌ رفت‌ و جذبت‌ شد مدام

محترق گردی و گردد کار خام

شرح این‌ اجمال گفتم‌ پیش‌ از این‌

با تو در ایاک نعبد نستعین‌

نستعین‌ یعنی‌ چه‌، در راه آمدم

در سلوک از حق‌ اعانت‌ بایدم

چون اعانت‌ خواست‌ مرد رهسپار

در طریق‌ بندگی‌ از کردگار

بی‌ گمان در خواب‌ شرع با نسق‌

راست‌ گردد آنچه‌ بیند مرد حق‌