فَغُلِبُوا هُنٰالِکَ وَ اِنْقَلَبُوا صٰاغِرِینَ (۱۱۹) وَ أُلْقِیَ اَلسَّحَرَةُ سٰاجِدِینَ (۱۲۰) قٰالُوا آمَنّٰا بِرَبِّ اَلْعٰالَمِینَ (۱۲۱) رَبِّ مُوسیٰ وَ هٰارُونَ (۱۲۲) قٰالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَکُمْ إِنَّ هٰذٰا لَمَکْرٌ مَکَرْتُمُوهُ فِی اَلْمَدِینَةِ لِتُخْرِجُوا مِنْهٰا أَهْلَهٰا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ (۱۲۳) لَأُقَطِّعَنَّ أَیْدِیَکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ مِنْ خِلاٰفٍ ثُمَّ لَأُصَلِّبَنَّکُمْ أَجْمَعِینَ (۱۲۴) قٰالُوا إِنّٰا إِلیٰ رَبِّنٰا مُنْقَلِبُونَ (۱۲۵) وَ مٰا تَنْقِمُ مِنّٰا إِلاّٰ أَنْ آمَنّٰا بِآیٰاتِ رَبِّنٰا لَمّٰا جٰاءَتْنٰا رَبَّنٰا أَفْرِغْ عَلَیْنٰا صَبْراً وَ تَوَفَّنٰا مُسْلِمِینَ (۱۲۶) وَ قٰالَ اَلْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَ تَذَرُ مُوسیٰ وَ قَوْمَهُ لِیُفْسِدُوا فِی اَلْأَرْضِ وَ یَذَرَکَ وَ آلِهَتَکَ قٰالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنٰاءَهُمْ وَ نَسْتَحْیِی نِسٰاءَهُمْ وَ إِنّٰا فَوْقَهُمْ قٰاهِرُونَ (۱۲۷) قٰالَ مُوسیٰ لِقَوْمِهِ اِسْتَعِینُوا بِاللّٰهِ وَ اِصْبِرُوا إِنَّ اَلْأَرْضَ لِلّٰهِ یُورِثُهٰا مَنْ یَشٰاءُ مِنْ عِبٰادِهِ وَ اَلْعٰاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ (۱۲۸) قٰالُوا أُوذِینٰا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِیَنٰا وَ مِنْ بَعْدِ مٰا جِئْتَنٰا قٰالَ عَسیٰ رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَ یَسْتَخْلِفَکُمْ فِی اَلْأَرْضِ فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ (۱۲۹) وَ لَقَدْ أَخَذْنٰا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِینَ وَ نَقْصٍ مِنَ اَلثَّمَرٰاتِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ (۱۳۰) فَإِذٰا جٰاءَتْهُمُ اَلْحَسَنَةُ قٰالُوا لَنٰا هٰذِهِ وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ یَطَّیَّرُوا بِمُوسیٰ وَ مَنْ مَعَهُ أَلاٰ إِنَّمٰا طٰائِرُهُمْ عِنْدَ اَللّٰهِ وَ لٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لاٰ یَعْلَمُونَ (۱۳۱) وَ قٰالُوا مَهْمٰا تَأْتِنٰا بِهِ مِنْ آیَةٍ لِتَسْحَرَنٰا بِهٰا فَمٰا نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ (۱۳۲) فَأَرْسَلْنٰا عَلَیْهِمُ اَلطُّوفٰانَ وَ اَلْجَرٰادَ وَ اَلْقُمَّلَ وَ اَلضَّفٰادِعَ وَ اَلدَّمَ آیٰاتٍ مُفَصَّلاٰتٍ فَاسْتَکْبَرُوا وَ کٰانُوا قَوْماً مُجْرِمِینَ (۱۳۳) وَ لَمّٰا وَقَعَ عَلَیْهِمُ اَلرِّجْزُ قٰالُوا یٰا مُوسَی اُدْعُ لَنٰا رَبَّکَ بِمٰا عَهِدَ عِنْدَکَ لَئِنْ کَشَفْتَ عَنَّا اَلرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَکَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَکَ بَنِی إِسْرٰائِیلَ (۱۳۴) فَلَمّٰا کَشَفْنٰا عَنْهُمُ اَلرِّجْزَ إِلیٰ أَجَلٍ هُمْ بٰالِغُوهُ إِذٰا هُمْ یَنْکُثُونَ (۱۳۵) فَانْتَقَمْنٰا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنٰاهُمْ فِی اَلْیَمِّ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیٰاتِنٰا وَ کٰانُوا عَنْهٰا غٰافِلِینَ (۱۳۶) وَ أَوْرَثْنَا اَلْقَوْمَ اَلَّذِینَ کٰانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشٰارِقَ اَلْأَرْضِ وَ مَغٰارِبَهَا اَلَّتِی بٰارَکْنٰا فِیهٰا وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ اَلْحُسْنیٰ عَلیٰ بَنِی إِسْرٰائِیلَ بِمٰا صَبَرُوا وَ دَمَّرْنٰا مٰا کٰانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ مٰا کٰانُوا یَعْرِشُونَ (۱۳۷) وَ جٰاوَزْنٰا بِبَنِی إِسْرٰائِیلَ اَلْبَحْرَ فَأَتَوْا عَلیٰ قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلیٰ أَصْنٰامٍ لَهُمْ قٰالُوا یٰا مُوسَی اِجْعَلْ لَنٰا إِلٰهاً کَمٰا لَهُمْ آلِهَةٌ قٰالَ إِنَّکُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ (۱۳۸) إِنَّ هٰؤُلاٰءِ مُتَبَّرٌ مٰا هُمْ فِیهِ وَ بٰاطِلٌ مٰا کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۱۳۹) قٰالَ أَ غَیْرَ اَللّٰهِ أَبْغِیکُمْ إِلٰهاً وَ هُوَ فَضَّلَکُمْ عَلَی اَلْعٰالَمِینَ (۱۴۰) وَ إِذْ أَنْجَیْنٰاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ اَلْعَذٰابِ یُقَتِّلُونَ أَبْنٰاءَکُمْ وَ یَسْتَحْیُونَ نِسٰاءَکُمْ وَ فِی ذٰلِکُمْ بَلاٰءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ (۱۴۱) وَ وٰاعَدْنٰا مُوسیٰ ثَلاٰثِینَ لَیْلَةً وَ أَتْمَمْنٰاهٰا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقٰاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَ قٰالَ مُوسیٰ لِأَخِیهِ هٰارُونَ اُخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَ أَصْلِحْ وَ لاٰ تَتَّبِعْ سَبِیلَ اَلْمُفْسِدِینَ (۱۴۲)
پس مغلوب شدند آنجا و برگشتند خوارشدگان (۱۱۹) و افکنده شدند ساحران سجدهکنندگان (۱۲۰) گفتند گرویدیم به پروردگار جهانیان (۱۲۱) پروردگار موسی و هارون (۱۲۲) گفت فرعون آیا ایمان آوردید باو پیش از آنکه دستوری دهم شما را به درستی که این حیله بود که حیله کردید آن را در شهر تا بیرون کنید از آن اهلش را پس زود باشد که بدانید (۱۲۳) هر آنچه خواهم برید دستهاتان و پاهاتان را از خلاف یکدیگر پس هر آینه بر دار خواهم کرد شما را همه (۱۲۴) گفتند ما بپروردگارمان بازگشتکنندگانیم (۱۲۵) و بد نمیداری از ما مگر آنکه گرویدم بآیتهای پروردگارمان چون آمد ما را پروردگار ما بریز بر ما شکیبایی و بمیران ما را مسلمانان (۱۲۶) و گفتند آن جمع از قوم فرعون آیا وا میگذاری موسی و قومش را تا فساد کنند در زمین و واگذارد تو را گفت بزودی میکشیم پسران ایشان را و باقی میگذاریم زنانشان را و بدرستی که ما فوق ایشانیم غالبان (۱۲۷) گفت موسی مرقومش را یاری جویید بخدا و صبر کنید به درستی که زمین مر خدا راست بمیراث میدهد آن را بهر که میخواهد از بندگان خود و انجام کار از برای پرهیزکارانست (۱۲۸) گفتند رنجانیده شدیم پیش از آنکه بیایی ما را و از بعد آنکه آمدی ما را گفت شاید پروردگار شما که هلاک کند دشمن شما را و جانشین کند شما را در زمین پس خواهید دید که چگونه میکنید (۱۲۹) و بتحقیق گرفتیم ما آل فرعون را بقحط سالها و کمی از میوهها باشد که ایشان پند گیرند (۱۳۰) پس چون آمد ایشان را خوبی گفتند مر ما راست این و اگر میرسید ایشان را بدی شوم میگرفتند بموسی و کسی که بود با او آگاه باشید جز این نیست که منشأ شرشان نزد خداست و لیکن بیشترشان نمیدانند (۱۳۱) و گفتند هرگاه بیاوری ما را بآن از آیتی تا سحر کنی ما را بآن پس نخواهیم بود مر تو را گروندگان (۱۳۲) پس فرستادیم بر ایشان طوفان و ملخ و کنه و وزغها و خون آیتهای مفصّل پس سرکشی کردند و بودند گروهی گناهکاران (۱۳۳) و چون واقع شد بر ایشان آن عذاب گفتند ای موسی بخان برای ما پروردگارت را بآنچه عهد کرده نزد تو اگر دفع کنی از ما عذاب را هر آینه بگرویم مر تو را و هر آینه فرستیم با تو بنی اسرائیل را (۱۳۴) پس چون دفع کردیم از ایشان عذاب را تا مدتی که ایشان رسیدهاند آنگاه آنها پیمان میشکنند (۱۳۵) پس انتقام کشیدیم از ایشان پس غرق کردیمشان در دریا بآنکه ایشان تکذیب کردند بآیتهای ما و بودند از آنها بیخبران (۱۳۶) و میراث دادیم گروهی را آنان که بودند که ضعیف شمرده شده بودند در مشرقهای زمین و مغربهایش که برکت پدید آوردیم در آن و تمام شد کلمۀ پروردگارت که خوبست بر بنی اسرائیل بآنچه صبر کردند ایشان و خراب کردیم آنچه بودند که میساختند فرعون و قومش و آنچه را که بودند برمیافراشتند (۱۳۷) و درگذرانیدیم بنی اسرائیل را از دریا پس گذشتند بر جمعی که پاس پرستش میداشتند بر بتهایی که مر ایشان را بود گفتند ای موسی بگردان از برای ما الهی هم چنان که مر ایشانراست الهان گفت به درستی که شما گروهی نادانانید (۱۳۸) به درستی که آنها تباه گردانیده شده آنچه آنها در آنند و باطل است آنچه هستند که میکنند (۱۳۹) گفت آیا غیر خدا بجویم برای شما الهی و او افزونی داد شما را بر جهانیان (۱۴۰) هنگامی که رهانیدیم شما را از آل فرعون که عذاب میکردند شما را بدترین عذاب میکشتند پسران شما را و زنده میگذاشتند زنان شما را و در آن بلائی بود از پروردگارتان بزرگ (۱۴۱) و وعده دادیم موسی را سی شب و تمام گردانیدیم آن را بده پس تمام شد وقت مقرر پروردگارش چهل شب و گفت موسی مر برادر خود هارون را که جانشین شو مرا در قومم و اصلاح کن و پیروی مکن راه فسادکنندگان را (۱۴۲)
گشت غالب امر حق اندر محل
باطل آنها هم که کردند از دغل
پس شدند آن جادوان مغلوب و پست
هم به فرعون عنود آمد شکست
غالب آنجا که شدی موسی به ساز
منهزم گشتند و خواران جمله باز
ساحران دیدند و دانستند چون
که بود از سِحر، این صورت برون
بلکه باشد معجزی از رب دین
پس در افتادند در رو ساجدین
گویی ایشان را کس افکندی به روی
تا شوند از نطق دل توحید گوی
قَالُواْ امَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِین
خالق موسی و هارون از یقین
گفت مر فرعون، آیا خود شما
بر وی آوردید ایمان برملا
پیش از آنکه من دهم دستوری ای
بر شما در رفع هر معذوری ای
این است تدبیری نهان کافکنده اید
در مدینه چون بر آن زیبنده اید
دست بر هم داده اید از سحر و فن
با وی اندر مصر پنهان نی علن
تا کنید از مصر، اهلش را برون
بر شما خالص شود شه ر از نمون
زود باشد تا جزای فعل خود
باز دانید ار بود نیک، ار که بد
می ببرّم دست و پاتان از خلاف
بر درخت آویزم اندر اعتساف
ساحران گفتند ما گردیم باز
جانب پروردگار بی نیاز
تو نگویی عیب ما در انتقام
جز که آوردیم ایمان در مقام
بر خدا و بر نشانی ها ی او
چونکه بر ما آمد از پیدای او
پس نترسیم از وعید قتل و مرگ
کآن بود ما را در ایمان ساز و برگ
باز گفتند آنکه ای پروردگار
ریز بر ما از شکیب اندر قرار
تا جزع ناریم اندر کار دین
هم بمیران بازمان از مسلمین
ز آل فرعون آنگهی اشرافشان
مر ورا گفتند از اجحافشان
داری آیا دست از موسی تو باز
هم ز قومش آن گروه فتنه ساز
تا کنند افساد اندر شهر ما
هم تو را موسی گذارد در عنا
گفت او پس در جواب قوم خود
از پی اسکاتشان در لوم خود
زود بُکشیم آن پسرهاشان تمام
زنده زنهاشان گذاریم از مقام
ما بر ایشانیم غالب وآن گروه
جمله مقهورند و از ما در ستوه
این چو بشنیدند اسرائیلیان
جانب موسی شدند از غم روان
قوم خود را گفت او زین ظلم و جبر
استعانت از خدا خواهید و صبر
مر زمین باشد ز حق میراث و او
هر که را خواهد دهد بی گفتگو
بر عباد خود ببخشد او زمین
عاقبت نیکوست بهر متقین
باز گفتند از طریق عجز پس
قبطیان ما را کنند آزار بس
پیش از آن کآیی تو ما را زین گروه
بود جان اندر عذاب و در ستوه
می بُکشتندی ز کین اخیار ما
متفق بودند در آزار ما
همچنین زآن پس که با این بیّنات
آمدی تو هستمان آن نائبات
گفت موسی شاید آن خلاّق پاک
تخم دشمن را براندازد ز خاک
مر شما را بعد ایشان در زمین
سازد از رحمت خلیفه و جانشین
واگذارد بر شما این بوم و بر
تا ببیند چون کنید از خیر و شرّ
زآن جهت فرمود بگرفتیم هین
آل فرعون آنچه بودی بِالسِّنین
ز آل فرعون اعنی از خدّام و رهط
مبتلاء گشتند بر تنگی و قحط
میوه هاشان یافت نقصان بر درخت
باغها گردید خشک و کار سخت
تا مگر گیرند زآن آسیب، پند
کاین بود از کرده های ناپسند
این نشد بر پندشان لیکن سبب
بلکه می افزودشان کفر و غضب
نیکی ای چون آمد ایشان را به پیش
نسبتش دادند بر اقبال خویش
که بر این بودیم ما خود مستحق
باشد از عادات جاری نی ز حق
ور بر ایشان می رسیدی ابتلا
این بود، گفتند از موسی به ما
آن تطیّر که زدند از شرّ و خیر
نزد حق است آن نه از موسی و غیر
رنج و راحت، شرّ و خیر و نیک و بد
از خدا بر خلق پی در پی رسد
لیک این را می ندانند اکثری
چون نبردند از بهار جان، بری
قبطیان گفتند ای موسی به ما
هر چه آری آیت از قحط و عنا
که به زعم توست آنها معجزت
هم بود اظهار آنها جایزت
تا به جادو آوری ما را به دام
بر تو هرگز نگرویم از سحر خام
پس فرستادیم طوفانی عیان
ما بر ایشان بهر آثار و نشان
هست طوفان هر چه کآن آید به طوف
چون مطر یا سیل در هنگام خوف
یا که بُد موت مواشی و آبله
یا که طاعون یا که دیگر هایله
هم فرستادیم بر ایشان ملخ
همچنین قُمل که بُدشان سجن و فخ
قُمل، اشپش یا جراد بی پر است
یا کَنِه یا مورچه در دفتر است
هم ضَّفَادِع کآمد از هر بابشان
در طعام و جامه های خوابشان
هم دم اعنی آنچه خوردندی ز آب
داشت طعم و رنگ خون در انقلاب
این همه می بود آیت های ما
که مفصل شد بر ایشان هر کجا
سرکشی کردند از حکم و حدود
زآنکه می بودند قومی بس عنود
چون بر ایشان سخت می شد کار باز
سوی موسی می دویدند از نیاز
تا کند او رفع ز ایشان آن گزند
شرط میکردند کآیمان آورند
چونکه می شد دفع آن اندوه و غم
می فزودندی به طغیان و ستم
باز واقع چون بر ایشان شد عذاب
سوی موسی می نمودندی ایاب
گفتی ای موسی بخوان از بهر ما
رب خود را تا شود رفع این بلا
با تو از عهدی که کرد اندر ایاب
که نماید دعوتت را مستجاب
گر ز ما زایل نمایی این بلا
بر تو ایمان آوریم از صدق ما
با تو بفرستیم اسرائیلیان
تا بری هر جا که خواهیشان عیان
کشف پس کردیم چون ز ایشان عذاب
بر دعای موسی صاحب کتاب
تا زمانی که رسند ایشان بر آن
موت یا هنگام دیگر ز امتحان
بی توقف پس شکستندی عهود
تا دگر ره امتحانی رخ نمود
هست مروی آنکه موسی بیست سال
بود با فرعونیان اندر جدال
زآن زمان که ساحران را کرد پست
داد مر فرعون و قومش را شکست
یک نفر نآورد ایمان زآن گروه
بودشان گویی که دل از سنگ، کوه
زآن جماعت پس کشیدیم انتقام
غرقشان کردیم در یم بالتمام
زآنکه آیتهای ما را بر دروغ
حمل کردند آن گروه بیفروغ
زآنکه بودند از مآلش بی خبر
وز عذابی کآید ایشان را به بر
شرح غرقه گشتن ایشان به یم
گفتهایم و بعد از این گوییم هم
بر ضعیفان همچنین دادیم ما
ارض را میراث از حکم قضا
یعنی اسرائیلیان که زیر دست
بر گروه قبطیان بودند و پست
چونکه شد فرعون و اتباعش تباه
وارث ایشان بر زمین گشتند و شاه
شرقها و غربها از ارض شام
در تصرف آمد ایشان را تمام
یا ز شرق و غرب باشد قصد این
که شدند آن قوم غالب در زمین
آن زمینی کاندر آن برکات ما
نازل است از اهتمام انبیا
وآن زمین شام و بیت المقدس است
نعمت و ارزانی اندر وی بس است
وعدة پروردگارت شد تمام
آل اسرائیل را نیکو و تام
از ره صبری که کردند آن گروه
بر مکاره همچو بحر و همچو کوه
هم نمودیم آن منازل را خراب
که بُد آنها را به فرعون انتساب
وآن حصار و کوشک های ساخته
که بُد از فرعونیان افراخته
آن عمارتهای عالی و ارجمند
قصرها و کاخهای بس بلند
وآنچه بود از باغهای کاشته
تاکها از چوب و نی افراشته
ذکر اینها می کند حق بر رسول
تا ز حال مشرکان ناید ملول
زآنکه ایشان را هم این فرهنگ بود
گیتی از نخوت بر آنها تنگ بود
بگذراندیم آل اسرائیل را
از یم و بشکافتیم آن نیل را
چون به قومی برگذشتند از عرب
که به بت بودند شاغل روز و شب
یَعکُفُون یعنی اقامت می کنند
بر بتان بهر پرستش از پسند
گفته اند آن بُد تماثیل بقر
که پرستیدند قومی بی خبر
مر به موسی قوم گفتند آن زمان
بهر ما می ساز تمثالی چنان
بر پرستش تا که داریم آن نگاه
آن چنان که هست ایشان را اِله
گفت موسی خود شما ورزید جهل
کاین پرستش را همی گیرید سهل
میکنید اعنی توهم در نهان
که عبادت کرد جز حق را توان
این گروه بت پرستان ز اشتراک
گشته اندر جهل و نادانی هلاک
بر هر آنچه در ویاند از آزمون
حق تعالی زودشان سازد نگون
دین ایشان زود گردد خوار و پست
وین بتان بر دست ما خواهد شکست
باطل است و زایل آنچه می کنند
از عبادتها بر اصنام نژند
گفت روزی مر علی(ع) را یک جهود
دفن پیغمبر نکردید از عهود
تا به دین خ ود نگردید اختلاف
گفت از او کردیم نی در او خلاف
بود در تفسیر قولش گفتگو
نی که در پیغمبری و احکام او
مر شما را خشک لیک از بحر، پا
ناشده گفتید با موسی که ما
از تو خواهیم اینکه رسم دین کنی
مر خدایان بهر ما تعیین کنی
همچنان که بت پرستان در نظر
بهر خود سازند اِله از چوب و زر
گفت موسی من کنم آیا طلب
بهرتان معبودی الاّ ذات رب
وآنگهی کو داد تفصیل از یقین
مر شما را بر تمام عالمین
یاد آرید آنکه برهاندیم ما
مر شما را ز آل فرعون دغا
که شما را می چشاندند از عذاب
رنج و سختی وین بود سوء العذاب
بهر قطع نسل و افناء وجود
آن پسرهاتان بکشتند از جحود
وآن زنان را زنده می بگذاشتند
که از ایشان چشم خدمت داشتند
وین بلائی بر شما بود آشکار
بس عظیم از جانب پروردگار
هم نجات از قومتان بُد نعمتی
از پس رنج فراوان راحتی
وعده موسی قوم خود را داده بود
کآورد از حق کتابی با نمود
گشت چون فرعون مستغرق در آب
خواست موسی تا فرستد حق کتاب
وحی بر وی شد پس از ربّ الانام
تا که گیرد روزه سی روز تمام
پس به طور آ، با تو تا گویم سخن
بوی ناخوش آیدش دید از دهن
کرد مسواک از پی سی روز و رفت
گفت صائم باش هم ده روز زفت
از تو بوی روزه آن مسواک برد
آنچه بود از مُشک بهتر پاک برد
گفت زآن دادیم وعده بر کتاب
از پس سی شب به موسی در خطاب
بود آن ذیقعده از روی کلام
بر ده دیگر به ذی حج شد تمام
پس شد آن میقات او در اربعین
تام از پروردگار عقل و دین
گشت تورات اندر آن ده روز بعد
هم به موسی نازل از میثاق و وعد
گفت موسی مر برادر را که من
میروم بر طور ز امر ذوالمنن
تا در آن میقات از پروردگار
بر من آید آن کتاب نامدار
تو ز من در قوم من شو جانشین
امر ایشان بر صلاح آر ای امین
پیروی ناور به راه مفسدان
کآن تو را بر عقل و دین دارد زیان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.