گنجور

 
صفی علیشاه

لاٰ یَنْهٰاکُمُ اَللّٰهُ عَنِ اَلَّذِینَ لَمْ یُقٰاتِلُوکُمْ فِی اَلدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیٰارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اَللّٰهَ یُحِبُّ اَلْمُقْسِطِینَ (۸) إِنَّمٰا یَنْهٰاکُمُ اَللّٰهُ عَنِ اَلَّذِینَ قٰاتَلُوکُمْ فِی اَلدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیٰارِکُمْ وَ ظٰاهَرُوا عَلیٰ إِخْرٰاجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولٰئِکَ هُمُ اَلظّٰالِمُونَ (۹) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا إِذٰا جٰاءَکُمُ اَلْمُؤْمِنٰاتُ مُهٰاجِرٰاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اَللّٰهُ أَعْلَمُ بِإِیمٰانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنٰاتٍ فَلاٰ تَرْجِعُوهُنَّ إِلَی اَلْکُفّٰارِ لاٰ هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لاٰ هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ وَ آتُوهُمْ مٰا أَنْفَقُوا وَ لاٰ جُنٰاحَ عَلَیْکُمْ أَنْ تَنْکِحُوهُنَّ إِذٰا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَ لاٰ تُمْسِکُوا بِعِصَمِ اَلْکَوٰافِرِ وَ سْئَلُوا مٰا أَنْفَقْتُمْ وَ لْیَسْئَلُوا مٰا أَنْفَقُوا ذٰلِکُمْ حُکْمُ اَللّٰهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَ اَللّٰهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (۱۰)

نهی نمی‌کند شما را خدا از آنان که کارزار نکردند با شما در دین و بیرون نکردند شما را از دیارتان اینکه نیکو دارید ایشان را و خوبی کنید بعدالت با ایشان و خدا دوست می‌دارد عدالت‌کنندگان را (۸) جز این نیست که نهی می‌کند شما را خدا از آنان که کارزار کردند با شما در دین و بیرون کردند شما را از دیارتان و هم پشت شدند بر بیرون کردن شما که دوست دارید ایشان را و آنکه دوست می‌دارد آنها را پس آنهایند آنها ظالمان (۹) ای آن کسانی که ایمان آوردید چون که آیند شما را زنان باایمان هجرت گزیده پس بیازمائید ایشان را خدا داناتر است بایمانشان پس اگر دانستید آنها را باایمان پس باز نفرستید آنها را بسوی کفار نه آنها حلالند برای ایشان و نه ایشان حلال می‌باشند برای آنها و بدهید آنها را آنچه انفاق کردند و نیست گناهی بر شما که نکاح کنید آنها را چون بدهید بآنها اجرهاشان را و چنگ مزنید بعلاقهای زنان کافره و بخواهید آنچه را انفاق کردید و باید که بخواهید آنچه را انفاق نمودند اینست حکم خدا حکم می‌کند میان شما و خداست دانای حکیم (۱۰)

نهی نکند حق شما را زآن کسان

که قتال ایشان نکردند از مکان

در امور دین و ملت ز آزمون

هم نکردند از سراهاتان برون

آنکه با آن قوم نیکویی کنید

سویشان بر عدل دلجویی کنید

یا که قسط بهره بدهید از طعام

در سراها آنچه دارید از تمام

فرقه ای هم گفته اند از سالکان

قصد از این باشد زنان و کودکان

پس نکرده نهی از ایشان رب دین

گفت إنَّ االلهَ یُحِب الْمُقسِطِین

نیست جز این نهی کرده کردگار

زآن کسان که کرده در دین کارزار

خود نمودند از سراهاتان برون

هم بر این گشتند هم پشت از فنون

اینکه با ایشان شما گردید دوست

که شما را دشمنند از مغز و پوست

هر که دارد دوست ایشان را یقین

آن گُره باشند پس از ظالمین

شد چو واقع در حدیبیه به عین

با شرایط صلح بین فرقتین

بود یک شرط آنکه گر آید همی

خود ز مکه بر مدینه مسلمی

بازگرداند به زودی دیگرش

سوی مکه برملا پیغمبرش

بُد هنوز اندر حدیبیه رسول

که گروهی ز اهل ایمان و قبول

آمدند از مکه سویش بی شکی

بُد سبیعه بنت حارث زآن یکی

شوهرش نزد رسول آمد به جهد

گفت رد کن زوجه ام کاین بود عهد

گفت پیغمبر که شرطی آن چنان

بهر مردان بود نی بهر زنان

هم بدان موجب که او فرموده بود

جبرئیل آورد این آیت فرود

مؤمنان از مؤمنات آیند چون

کرده هجرت بر شما از آزمون

پس شما او را نمایید امتحان

هجرتش تا باشد از تصدیق جان

این به ظاهر مر شما را درخور است

حق به ایمانشان یقین داناتر است

پس به ایمانشان نمودید ار یقین

برنگردانیدشان بر مشرکین

شوهران مشرک اعنی در خصال

نیستند آنها به یکدیگر حلال

شوهرانشان را دهید آن را که خرج

کرده اند از مَهر و در سطر است درج

گفته بعضی هم که بوده است این چنین

مشرکان پیمانشان با اهل دین

که زنی آید ز ما گر سوی تو

رد کنی آن را به ما بی گفتگو

ور که دینت را نموده است او قبول

ده صداقش را به شوهر بی نکول

هم گناهی بر شما نبود اگر

در نکاح آرید ایشان را دگر

اجرشان را داده باشید ار شما

اجر باشد مَهر واجب بی خطا

چنگ بر عقد زنان کافره

نفکنید از آنکه هست او نادره

مؤمنان دادند زین آیت طلاق

هر زنی کآن بود کافر در سیاق