گنجور

 
صفی علیشاه

إِنْ یَثْقَفُوکُمْ یَکُونُوا لَکُمْ أَعْدٰاءً وَ یَبْسُطُوا إِلَیْکُمْ أَیْدِیَهُمْ وَ أَلْسِنَتَهُمْ بِالسُّوءِ وَ وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُونَ (۲) لَنْ تَنْفَعَکُمْ أَرْحٰامُکُمْ وَ لاٰ أَوْلاٰدُکُمْ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ یَفْصِلُ بَیْنَکُمْ وَ اَللّٰهُ بِمٰا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ (۳) قَدْ کٰانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرٰاهِیمَ وَ اَلَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قٰالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنّٰا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمّٰا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ کَفَرْنٰا بِکُمْ وَ بَدٰا بَیْنَنٰا وَ بَیْنَکُمُ اَلْعَدٰاوَةُ وَ اَلْبَغْضٰاءُ أَبَداً حَتّٰی تُؤْمِنُوا بِاللّٰهِ وَحْدَهُ إِلاّٰ قَوْلَ إِبْرٰاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَ مٰا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اَللّٰهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ رَبَّنٰا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنٰا وَ إِلَیْکَ أَنَبْنٰا وَ إِلَیْکَ اَلْمَصِیرُ (۴) رَبَّنٰا لاٰ تَجْعَلْنٰا فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا وَ اِغْفِرْ لَنٰا رَبَّنٰا إِنَّکَ أَنْتَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ (۵) لَقَدْ کٰانَ لَکُمْ فِیهِمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کٰانَ یَرْجُوا اَللّٰهَ وَ اَلْیَوْمَ اَلْآخِرَ وَ مَنْ یَتَوَلَّ فَإِنَّ اَللّٰهَ هُوَ اَلْغَنِیُّ اَلْحَمِیدُ (۶) عَسَی اَللّٰهُ أَنْ یَجْعَلَ بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ اَلَّذِینَ عٰادَیْتُمْ مِنْهُمْ مَوَدَّةً وَ اَللّٰهُ قَدِیرٌ وَ اَللّٰهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۷)

اگر یابند شما را باشند مر شما را دشمنان و گشایند بشما دستهاشان و زبانهاشان ببدی و آرزو کردند کاش کافر بودندی (۲) سودی ندهد هرگز شما را رحمتهاتان و نه فرزندانتان روز قیامت جدایی می‌اندازد میانتان و خداست بآنچه می‌کنید بینا (۳) بتحقیق که باشد مر شما را اقتدای نیکو در ابراهیم و آنان که بودند با او هنگامی که گفتند مر قومشان را بدرستی که بیزاریم از شما و از آنچه می‌پرستید از غیر خدا انکار ورزیدیم بشما و پدید آمد میانه ما و میانه شما دشمنی و کینه‌ورزی همیشه تا که ایمان آرید بخدا تنهاست او مگر گفتن ابراهیم مر پدرش را که هر آینه آمرزش خواهم من برای تو و مالک نیستم ترا از خدا هیچ چیز پروردگار ما بر تو توکل کردیم و بسوی تو بازگشت نمودیم و بسوی تست بازگشت (۴) پروردگار ما مگردان ما را فتنه برای آنان که کافر شدند و بیامرز ما را پروردگار ما بدرستی که تویی عزیز حکیم (۵) بتحقیق که باشد مر شما را اقتدای نیکو مر کسی را که هست امیدواری بخدا و روز بازپسین و آنکه روی گرداند پس بدرستی که خدا اوست بینیاز ستوده (۶) شاید که خدا بگرداند میانه شما و میانه آنان که دشمن داشتید از ایشان دوستی و خدا تواناست و خدا آمرزنده مهربان است (۷)

مشرکان یابندتان گر در گذر

بر شما یابند یعنی گر ظفر

مر شما را دشمنانند و عنود

ندهد القای مودّت هیچ سود

برگشایند از کمین، دست و زبان

سویتان بر قتل و دشنام از عیان

دوست می دارند گر کافر شوید

سوی دین سابق خود هم روید

دشمن آن چیزی که باشد خوب تر

خواهد از خصمش کند معیوب تر

خوبتر از دین نباشد هیچ چیز

دشمن آن بیشتر باشند نیز

نفع کی ارحام و فرزندانتان

بر شما هرگز دهند آسانتان

بهر فرزندان مودّت با عدو

تا کنید آن را به نفعی نیست رو

حق جدایی افکند در رستخیز

بینتان باشید کز هم رو گریز

حق بدانچه می کنید از ناگزیر

از عناد و دوستی باشد بصیر

هست در ترک موالات عدو

مر شما را خصلت و خُلقی نکو

اندر ابراهیم بود آن وصف نیک

وآنکه با او بود در خصلت شریک

قوم خود را چونکه گفتند از شما

وآنچه بپرستید بیزاریم ما

جز خدا کو را پرستیدن رواست

نگرویم آن را که معبود شماست

دشمنی و بغض کز قلب است و دست

بین ما شد ظاهر و پیوسته است

تا که ایمان در خدا آرید و بس

کو بود یکتا و با او نیست کس

غیر قولی را که ابراهیم گفت

مر پدر را از تلطّف در نهفت

خواهم از بهر تو آمرزش ز حق

گر بری کردی ز کیش این فرق

از عذاب حق بنتوانم نکو

کز تو سازم دفع چیزی یک تسو

باقی ار مانی به شرک اعنی چنین

نیست استغفار بهر مشرکین

زآنکه مشرک را نیامرزد خدا

پس به ایمان مر تو را گویم دعا

حاصل آنکه چون براهیم غیور

از عدوی حق بری باشید و دور

گفت با اصحابش ای پروردگار

ما توکل بر تو کردیم استوار

هم به سویت بازگشتیم از رجا

بر تو باشد بازگشت ماسوی

می مگردان فتنه ای رب مجید

خود تو ما را بر کسی کو نگروید

یعنی ایشان را مکن غالب به ما

تا شود آن آزمایش و ابتلا

تا نگویند ار بُدند ایشان به حق

کی اسیر ما شدندی با غلق

ده به ما آمرزش ای پروردگار

چون تویی خود غالب و دانا به کار

خود شما را خصلتی باشد حسن

اندر ابراهیم و قومش بی سخن

آنکه را کو بر خدا دارد امید

هم به روز آخر از وعد و وعید

وآنکه رو گرداند از این اقتدا

دوستی با دشمنان آرد بجا

پس خداوند او غنی است و حمید

بی نیاز، استوده ز افعال عبید

هست امید آنکه گرداند خدا

در میان آن جماعت با شما

که شماشان دشمن از دین داشتید

آن مودّت که نمی پنداشتید

حق به هر کاری است قادر بالعیان

هم حق است آمرزگار و مهربان

کرده بُد پیمان خزاعه این چنین

کایمن از آن قوم باشند اهل دین

همچنین بودند ثابت بر عهود

آمد این دربارة ایشان فرود