گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفی علیشاه

بسم االله الرحمن الرحیم

یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا أَوْفُوا بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَکُمْ بَهِیمَةُ اَلْأَنْعٰامِ إِلاّٰ مٰا یُتْلیٰ عَلَیْکُمْ غَیْرَ مُحِلِّی اَلصَّیْدِ وَ أَنْتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اَللّٰهَ یَحْکُمُ مٰا یُرِیدُ (۱) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لاٰ تُحِلُّوا شَعٰائِرَ اَللّٰهِ وَ لاَ اَلشَّهْرَ اَلْحَرٰامَ وَ لاَ اَلْهَدْیَ وَ لاَ اَلْقَلاٰئِدَ وَ لاَ آمِّینَ اَلْبَیْتَ اَلْحَرٰامَ یَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَ رِضْوٰاناً وَ إِذٰا حَلَلْتُمْ فَاصْطٰادُوا وَ لاٰ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ أَنْ صَدُّوکُمْ عَنِ اَلْمَسْجِدِ اَلْحَرٰامِ أَنْ تَعْتَدُوا وَ تَعٰاوَنُوا عَلَی اَلْبِرِّ وَ اَلتَّقْویٰ وَ لاٰ تَعٰاوَنُوا عَلَی اَلْإِثْمِ وَ اَلْعُدْوٰانِ وَ اِتَّقُوا اَللّٰهَ إِنَّ اَللّٰهَ شَدِیدُ اَلْعِقٰابِ (۲)

بنام خداوند بخشندۀ مهربان

ای آن کسانی که گرویدید وفا کنید بعهدها حلال شد مر شما را بسته زبانهای چهارپایان مگر آنچه خوانده می‌شود بر شما جز حلال دارندگان شکار و شما احرام بسته باشید بدرستی که خدا حکم می‌کند آنچه خواهد (۱) ای آن کسانی که گرویدید حلال ندارید نشانهای خدا را و نه ماه حرام را و نه قربانی را و نه شتران با گردن‌بند را و نه قصدکنندگان خانه کعبه می‌جویند افزونی از پروردگارشان و خشنودی و چون محل شدید پس شکار کنید و ندارد شما را دشمنی گروهی که بازداشتند شما را از مسجد الحرام که از خدا گذرید و معاونت یکدیگر کنید بر نیکی و پرهیزکاری و معاونت همدگر مکنید بر بزه و از حد در گذشتن و بترسید از خدا بدرستی که خدا سخت عقوبت است (۲)

از پی تأکید عهد طاعتش

ابتداء کرد او به نام رحمتش

بعد بسم االله الرحمن الرحیم

مؤمنان را خوانده بر عهد قو یم

گفت، أوفُواْ بِالْعُقُود اعنی عهود

شرط ایمان پاس عهد است و عقود

عقد بیع و عقد شرکت یا نکاح

یا عقود دیگر از راه صلاح

بر شما گشته حلال از هر نشان

چار پایانی که نبودشان زبان

غیر از آنچه خوانده گردد بر شما

حرمت آن در کتاب رهنما

غیر از آن کآیید بر صیدی مُحل

گاه احرام از جهات محتمل

یعنی اندر حال احرام از مقام

بر شما صید وحوش آمد حرام

حاصل آنکه بر شم ا باشد حلال

هر بهیمه زنده ای بی قیل و قال

غیر از آنچه گشته مستثنی به شرع

کآن بود بی شک حرام از اصل و فرع

ور شما باشید محرم بی کلام

بر شما صید وحوش آمد حرام

مینماید حکم حق بر مایُرِید

یعنی از روی مشیّت بر عبید

ای گروه مؤمنان نبود حلال

مر مناسک را شکستن در جدال

حطم ابن هند ز اشرار عرب

بود و آمد در مدینه بی ادب

از دواب و از غنایم در ایاب

کرد غارت هر چه دید از شیخ و شاب

از مدینه چون شدند اسلامیان

سوی مکه بهر عمره بعد از آن

اشتران خویش را دیدند کو

بر کرایت داده اندر جستجو

خواستند او را بگیرند و کُشند

آمد این آیت که این نبود پسند

در حرم این فعل قبح است و گناه

داشت باید حرمت حج را نگاه

بس بزرگ است این شعائر بر اَنام

قتل نبود سهل در شهر حرام

هم نه آن چیزی که أهدی کرده اند

سوی کعبه همچو گاو و گوسفند

یعنی آن لَا تُحِلُّواْ مِن هُدی

و َلَا الْقَلآئِد لَاتُّحِلُّواْ بالأذی

یعنی از آنها که قربانی کنند

بردن قلاده شان نبود پسند

یا قلاده است آن علامت های حج

که به گردن می نهادند از نهج

وآن بُد از چوب درختی که به حلق

حاج بستندی به دفع شرّ خلق

وقت رفتن سوی حج بود این نشان

بُد علامت در ایاب از مویشان

تا بدانند او ز حج آید کنون

وز تعرض ها بود جانش مصون

هم گذارید ایمن از رنج و ستم

قاصدان این حریم محترم

زآنکه از پروردگار این قاصدان

زین حرم جویند افزونی عیان

مؤمنان خواهند زآن اجر و ثواب

کافران نفع از تجارت و اکتساب

پس نشاید آنکه نا ایمن بوند

گرچه کافر یا که اهریمن بوند

هر کسی جوید ز حق خیری زیاد

یا رضای او ز حسن اعتقاد

چون برون آیید ز احرام تمام

پس کنید ار صید خواهید از مقام

بازتان باید ندارد بغضشان

حمل شَنَئَآن کی کند جز بد نشان

نازل این آیت به فتح مکه بود

بینشان با مکیان بغضی فزود

مؤمنی کُشتند در ارض شریف

زآنکه او بُد با ابوسفیان خلیف

چون بگفتند این حکایت بر رسول

زآن عمل شد سخت غمگین و ملول

گفت لعن حق بود بر قاتلش

کوست کینِ جاهلیّت در دلش

پس برون از دل کنید این کینه را

همچنین صافی ز زنگ آیینه را

بهر آنکه منع کردند از طواف

در حُدیبیه شما را بی خلاف

بازتان ماندند از بیت الحرام

بگذرید از حد کنون در انتقام

تا کنید از کینۀ دیرینه هم

قصد مال قاصدان اندر حرم

پس کنید از یکدگر یاری به برّ

هم به تقوی و به عفو از جهر و سرّ

بر بدی یاری نباید تا کنید

هم نه بر عدوان و اِستم دم زنید

هم بترسید از خدا در هر مقام

کوست بر ظالم شدید الانتقام