گنجور

 
صفی علیشاه

وَ إِذْ یَتَحٰاجُّونَ فِی اَلنّٰارِ فَیَقُولُ اَلضُّعَفٰاءُ لِلَّذِینَ اِسْتَکْبَرُوا إِنّٰا کُنّٰا لَکُمْ تَبَعاً فَهَلْ أَنْتُمْ مُغْنُونَ‌ عَنّٰا نَصِیباً مِنَ اَلنّٰارِ (۴۷) قٰالَ اَلَّذِینَ اِسْتَکْبَرُوا إِنّٰا کُلٌّ فِیهٰا إِنَّ اَللّٰهَ قَدْ حَکَمَ بَیْنَ اَلْعِبٰادِ (۴۸) وَ قٰالَ اَلَّذِینَ فِی اَلنّٰارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ اُدْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنّٰا یَوْماً مِنَ اَلْعَذٰابِ (۴۹) قٰالُوا أَ وَ لَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسُلُکُمْ بِالْبَیِّنٰاتِ قٰالُوا بَلیٰ قٰالُوا فَادْعُوا وَ مٰا دُعٰاءُ اَلْکٰافِرِینَ إِلاّٰ فِی ضَلاٰلٍ (۵۰) إِنّٰا لَنَنْصُرُ رُسُلَنٰا وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا وَ یَوْمَ یَقُومُ اَلْأَشْهٰادُ (۵۱) یَوْمَ لاٰ یَنْفَعُ اَلظّٰالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اَللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ اَلدّٰارِ (۵۲) وَ لَقَدْ آتَیْنٰا مُوسَی اَلْهُدیٰ وَ أَوْرَثْنٰا بَنِی إِسْرٰائِیلَ اَلْکِتٰابَ (۵۳) هُدیً وَ ذِکْریٰ لِأُولِی اَلْأَلْبٰابِ (۵۴) فَاصْبِرْ إِنَّ وَعْدَ اَللّٰهِ حَقٌّ وَ اِسْتَغْفِرْ لِذَنْبِکَ وَ سَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ بِالْعَشِیِّ وَ اَلْإِبْکٰارِ (۵۵)

و هنگامی که منازعه می‌کنند در آتش پس می‌گویند ضعیفان مر آنان را که بزرگی کردند بدرستی که ما بودیم مر شما را پیروان پس آیا شما هستیم کفایت‌کنندگان از ما بهره‌ای را از آتش (۴۷) گفتند آنان که بزرگی کردند بدرستی که ما همه در آنیم بدرستی که خدا بتحقیق حکم کرد میان بندگان (۴۸) و گفتند آنان که در آتشند مر خازنان دوزخ را بخوانید پروردگارتان را سبک گرداند از ما روزی از عذاب را (۴۹) گفتند آیا نبود که می‌آمد شما را رسولانتان با بینتها گفتند آری گفتند پس بخوانید و نیست خواندن کافران مگر در گمراهی (۵۰) بدرستی که ما هر آینه یاری کنیم رسولانمان را و آنان که گرویدند در زندگانی دنیا و روزی که ایستاده می‌شوند شاهدان (۵۱) روزی که سود نمی‌دهد ظالمان را عذرشان و مر ایشان‌راست لعنت و مر ایشان‌راست بدی آن سرای (۵۲) و بحقیقت دادیم موسی را هدایت و بمیراث دادیم بنی اسرائیل را آن کتاب (۵۳) هدایتی و پندی مر صاحبان خردها را (۵۴) پس صبر کن بدرستی که وعده خدا حق است و آمرزش خواه مر گناهت را و تسبیح کن بستایش پروردگارت را بشبانگاه و بامداد (۵۵)

یاد کن وقتی که در نار احتجاج

با هم ایشان می کنند از اعوجاج

پس بگویند آن ضعیفان رو به رو

در تخاصم ۤ لِلَذِینَ استَکْبَرُواْ

ما تبع بودیمتان اندر فنون

دفع نار از ما کنید آیا کنون

یا که چیزی کم کنید از این نصیب

با شما چون بودمان هر جا شکیب

سرکشان گویند أنَّا کُلٌّ فِیه

چون شما خود در عذابیم و نقیه

إنَّ االلهَ قَد حَکَمَ بَینَ الْعِبَاد

می نگردد حکم او کم یا زیاد

خازنان را می بگویند اهل نار

که شما خواهید از پروردگار

تا سبک گرداند از ما این عذاب

قدر روزی که شد از ما صبر و تاب

بر شما گویند آیا در حیات

نامدندی آن رسل با بیّنات

می بگویند آمدند آری به ما

پس شما خواهید گویند از خدا

از شما تا او نماید کم عذاب

نیست ما را بر شفاعت اذن و آب

آن دعای کافران در کل حال

نیست هرگز هیچ الاّ در ضلال

انبیا و مؤمنان را ما دهیم

نصرت اندر زندگانی بی ز بیم

هم به روزی که گواهان ایستند

نصرت از ما بهر ایشان است چند

اندر آن روزی که ندهد هیچ نفع

ظالمان را عذر ایشان بهر دفع

لعنت ایشان راست از پروردگار

هم سرای بد جحیم شعله بار

ما ز خود دادیم موسی را هدا

یعنی احکام و شرایع در ندا

هم به میراث اندر اسرائیلیان

باز ما هِشتیم تورات از نشان

بهر راه حق نمودن بهر پند

مر اولوالالباب را از چون و چند

پس تو کن صبر إنَّ وَعدَ االلهِ حَق

خواه آمرزش ز ذنبت در نسق

ذنب او یا خشم ز اقوال بد است

ذنب امّت یا که از آن مقصد است

حرف سخت مشرکان خیره چشم

گاه آوردی پیمبر را به خشم

گفت زآن رو صبر کن وز خشم خویش

خواه آمرزش ز حق از بعد و پیش

گوی تسبیحی که باشد مقترن

شام و صبح آن بر سپاس ذوالمنن