گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
صفی علیشاه

وَ اَلَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوٰالَهُمْ رِئٰاءَ اَلنّٰاسِ وَ لاٰ یُؤْمِنُونَ بِاللّٰهِ وَ لاٰ بِالْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ مَنْ یَکُنِ اَلشَّیْطٰانُ‌ لَهُ قَرِیناً فَسٰاءَ قَرِیناً (۳۸) وَ مٰا ذٰا عَلَیْهِمْ لَوْ آمَنُوا بِاللّٰهِ وَ اَلْیَوْمِ اَلْآخِرِ وَ أَنْفَقُوا مِمّٰا رَزَقَهُمُ اَللّٰهُ وَ کٰانَ اَللّٰهُ بِهِمْ عَلِیماً (۳۹) إِنَّ اَللّٰهَ لاٰ یَظْلِمُ مِثْقٰالَ ذَرَّةٍ وَ إِنْ تَکُ حَسَنَةً یُضٰاعِفْهٰا وَ یُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْراً عَظِیماً (۴۰) فَکَیْفَ إِذٰا جِئْنٰا مِنْ کُلِّ أُمَّةٍ بِشَهِیدٍ وَ جِئْنٰا بِکَ عَلیٰ هٰؤُلاٰءِ شَهِیداً (۴۱) یَوْمَئِذٍ یَوَدُّ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ عَصَوُا اَلرَّسُولَ لَوْ تُسَوّٰی بِهِمُ اَلْأَرْضُ وَ لاٰ یَکْتُمُونَ اَللّٰهَ حَدِیثاً (۴۲) یٰا أَیُّهَا اَلَّذِینَ آمَنُوا لاٰ تَقْرَبُوا اَلصَّلاٰةَ وَ أَنْتُمْ سُکٰاریٰ حَتّٰی تَعْلَمُوا مٰا تَقُولُونَ وَ لاٰ جُنُباً إِلاّٰ عٰابِرِی سَبِیلٍ حَتَّیٰ تَغْتَسِلُوا وَ إِنْ کُنْتُمْ مَرْضیٰ أَوْ عَلیٰ سَفَرٍ أَوْ جٰاءَ أَحَدٌ مِنْکُمْ مِنَ اَلْغٰائِطِ أَوْ لاٰمَسْتُمُ اَلنِّسٰاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مٰاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَ أَیْدِیکُمْ إِنَّ اَللّٰهَ کٰانَ عَفُوًّا غَفُوراً (۴۳)

و آنان که انفاق می‌کنند مالهای خود را بریاء مردم و ایمان نمی‌آورند بخدا و نه بروز بازپسین و کسی که باشد دیو رجیم مر او را همراه پس بد همراهی است (۳۸) و چه چیز بود بر ایشان اگر ایمان می‌آوردند بخدا و روز بازپسین و انفاق می‌کردند از آنچه روزی دادشان خدا و باشد خدا بایشان دانا (۳۹) بدرستی که خدا ستم نمی‌کند مقدار ذره و اگر باشد نیکویی می‌افزایدش و می‌دهد از نزدش مزدی بزرگ (۴۰) پس چگونه باشد وقتی که بیازمایم از هر امتی شاهدی را و آوردیم ترا بر آنها شاهد (۴۱) آن روز دوست می‌دارند آنان که کافر شدند و نافرمانی کردند پیغمبر را که کاش هموار کرده شود بایشان زمین و نمی‌پوشانند از خدا سخنی را (۴۲) ای آن کسانی که ایمان آوردید نزدیک مشوید نماز را و شما باشید مستان تا وقتی که بدانید آنچه را می‌گویید و نه با جنابت مگر روندگان راه تا وقتی که غسل کنید و اگر باشید بیماران یا بر سفری یا آمد احدی از شما از غائط یا مباشرت کردید با زنان پس نیافتید آبی را پس تیمم کنید بروی زمینی پاک پس مسح کنید رویهاتان را و دستهاتان را بدرستی که خدا باشد درگذرنده آمرزنده (۴۳)

وآن کسان که می کنند انفاق مال

بر ریاء، نی بر رضای ذوالجلال

یعنی از بهر نمود مردمان

تا ببینندش که او باشد چنان

نی به حق دارند ایمان از یقین

نی به روز آخرت و اجرای دین

هست همچون بخلشان انفاقشان

باژگونه سیرت و اخلاقشان

هر که شیطان است یار و محرمش

بد بود بی شک قرین و همدمش

چه زیان بود ار به حق بی معذرت

آورند ایمان و روز آخرت

هم کنند انفاق از میل و رضا

زآنچه روزی کرده ایشان را خدا

حق بود آگاه بر اسرارشان

میکند دعوت نه بر اجبارشان

تا کسی گوید که ما را هم به کار

چه زیان دارد کنی گر واگذار

یا کنی آنسان که خود خواهی چنان

مهر برداری ز چشم و گوشمان

او نکرده جبر بر کس در خطاب

تا کسی گوید ز جبرش این جواب

آنچه نبود در قبول آن ضرر

بلکه هست امکان نفعش بیشتر

حزم نبود گر تو زآن باشی ملول

گویی از حق نیستت وفیق قبول

او نکرده جبر در تکلیف خود

تا تو کردی جبری اندر نیک و بد

حق نخواهد کرد قدر وزن مور

بر خلایق ظلم و جور اندر امور

ور بود نیکی دو چندانش کند

گر گلی باشد گلستانش کند

پس دهد اجری بزرگ از نزد خویش

بر کسی کاعمال نیک آورده پیش

پس چگونه است ار بیار یم از امم

شاهد و شاهد تو را بر جمله هم

از اُمم یعنی رسولان را گواه

بر رسولان هم تو را بی اشتباه

تا که هر پیغمبری بر امتی

شاهدی باشد به جرم و طاعتی

شاهد ایشان تو باشی در مقال

هم به جمع علم و احکام و کمال

تا که باشد زین گواهی ها خجل

بر خصال و کردة خود منفعل

دوست دارند اندر آن روز مهول

آنکه کافر گشت و عاصی بر رسول

ارض گردد راست ایشان را به رو

بر زمین یعنی شوند از غم فرو

تا نبینند آن چنان روز و ورود

نشنوندی وآن شهادات از شهود

خاک را خواهند بهر خود پناه

ز انفعالی که بر ایشان یافت راه

نه حدیثی را بپوشند از خدا

در حضور انبیاء و اولیا

چون توان پوشید که اعضا ء شاهدند

ز امر حق بهر گواهی عامدند

مؤمنان گیرید دوری از نماز

گاه مستی تا به هوش آیید باز

تا بدانید آنچه می گویید خود

در شما باشد شعور نیک و بد

در جنابت همچنین باشید دور

از نماز و مسجد الاّ در عبور

جز ز بعد از غسل و تطهیر بدن

کوست واجب در نمازت بی سخن

گر که باشید از مساجد رهگذر

با جنابت نیست باکی در اثر

ور جنب باشد مسافر یا علیل

ز آب ممنوع است و معذور آن خلیل

بر طهارت نیست قادر ز آب پاک

پس تیمم بایدش کردن به خاک

همچنین از خاک در دفع فضول

مر تیمم جایز آمد شد قبول

وآن بود از خاک مسح دست و رو

کافی است آن نیز از غسل و وضو

لیک جایی کآب می ناید به دست

زخم و رنجی در بدن یا هیچ هست

حق به هر کاری دلیل بنده است

خلق را بخشنده و آمرزنده است

کار خلق از راه غفران سهل کرد

تا نباشد عسر و عیبی بهر مرد

درج سی حکم اندر این یک آیت است

لیک ما را نی به شرحش حاجت است