گنجور

 
صفی علیشاه

إِنَّ اَلَّذِینَ یُؤْذُونَ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ لَعَنَهُمُ اَللّٰهُ فِی اَلدُّنْیٰا وَ اَلْآخِرَةِ وَ أَعَدَّ لَهُمْ عَذٰاباً مُهِیناً (۵۷) وَ اَلَّذِینَ یُؤْذُونَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِنٰاتِ بِغَیْرِ مَا اِکْتَسَبُوا فَقَدِ اِحْتَمَلُوا بُهْتٰاناً وَ إِثْماً مُبِیناً (۵۸) یٰا أَیُّهَا اَلنَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوٰاجِکَ وَ بَنٰاتِکَ وَ نِسٰاءِ اَلْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذٰلِکَ أَدْنیٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلاٰ یُؤْذَیْنَ وَ کٰانَ اَللّٰهُ غَفُوراً رَحِیماً (۵۹) لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ اَلْمُنٰافِقُونَ وَ اَلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ اَلْمُرْجِفُونَ فِی اَلْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لاٰ یُجٰاوِرُونَکَ فِیهٰا إِلاّٰ قَلِیلاً (۶۰) مَلْعُونِینَ أَیْنَمٰا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً (۶۱) سُنَّةَ اَللّٰهِ فِی اَلَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اَللّٰهِ تَبْدِیلاً (۶۲)

بدرستی که آنان که می‌رنجانند خدا و رسولش را لعنت کرد ایشان را خدا در دنیا و آخرت و آماده کرد برای ایشان عذابی خوارکننده (۵۷) و آنان که می‌رنجانند مردان با ایمان و زنان با ایمان را بدون آنچه کسب کردند پس بتحقیق متحمل شدند بهتانی و گناهی آشکارا (۵۸) ای پیغمبر بگو مر جفتهایت را و دخترانت را و زنان مؤمنان را که فرو پوشند بر خود از چادرهاشان آن نزدیکتر است بآنکه شناخته شوند پس رنجانیده شوند و باشد خدا آمرزنده مهربان (۵۹) هر آینه اگر باز نه ایستند منافقان و آنان که در دلهاشان مرض است و اراجیف‌سازان در مدینه هر آینه بر گماریم البته ترا با ایشان پس مجاور نشوند ترا در آن مگر اندکی (۶۰) لعنت‌کرده‌شدگان هر کجا یافته شوند گرفته شوند و کشته گردند کشتنی بلیغ (۶۱) بدستور خدا در آنان که گذاشتند از پیش و هرگز نیابی مر دستور خدا را تغییری (۶۲)

آن کسانی کز خدا و از رسول

می کنند ایذا ز نقصان عقول

در دو دنیاشان کند لعنت یقین

شد مهیّا بهرشان رنجی مهین

وآن کسان کز مؤمنین و مؤمنات

می کنند ایذا بلاوجه از جهات

یعنی از غیر جنایت که ز حق

می بوند ایشان به ایذا مستحق

حمل وزری کرده اند ایشان یقین

هم گناهی بس هویدا و مبین

ای پیمبر گو به ازواجت چنین

هم بناتت هم نساء مؤمنین

اینکه بر روی از پی ستر و حجاب

چادری گیرند در وقت ذهاب

تا بپوشد سینه و روهایشان

ساق و ساعد پشت و پهلوهایشان

اقرب این باشد به عفت بی ستیز

تا که بشناسندتان اهل تمیز

تا که ایذا کرده ز اهل افتضاح

مینگردند این است مبنی بر صلاح

حق بود آمرزگار و مهربان

بر گناه رفته و اصلاح عیان

آن دورویان باز گر نی ایستند

از عناد آن رسول ارجمند

وآنکه در دلشان مرض ها بر خفاست

میلشان بر فسق و عصیان و زناست

وآنکه اخبار اراجیف از ضرار

می دهند اندر مدینه انتشار

که سپاه مسلمین اندر مکان

منهزم گردیده اند از کافران

تا شود قلب مسلمانان ضعیف

یا خبرهای دگر از این ردیف

برگماریمت بر ایشان در زمن

تا برونشان سازی از شهر و وطن

پس تو را نبوند ایشان در جوار

غیر اندک رانده گردند از دیار

یعنی از همسایگیت آواره اند

جز دمی وز بعد آن بیچاره اند

مانده اندر لعنت حق بر مزید

یافت چون گردند هر جای و پدید

خود گرفته می شوند و کشته هم

کُشتنی در شدت خواری و غم

یعنی ار نکنند ترک ناپسند

باید ایشان رانده و کشته شوند

قتل ایشان سنت است از رب دین

اندر آن بگذشتگان از پیش از این

سنّت حق را نیابی در جهان

هیچ تبدیلی و تغییری در آن