گنجور

 
صفی علیشاه

أَمْ حَسِبَ اَلَّذِینَ یَعْمَلُونَ اَلسَّیِّئٰاتِ أَنْ یَسْبِقُونٰا سٰاءَ مٰا یَحْکُمُونَ (۴) مَنْ کٰانَ یَرْجُوا لِقٰاءَ اَللّٰهِ فَإِنَّ أَجَلَ اَللّٰهِ لَآتٍ وَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْعَلِیمُ (۵) وَ مَنْ جٰاهَدَ فَإِنَّمٰا یُجٰاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اَللّٰهَ لَغَنِیٌّ عَنِ اَلْعٰالَمِینَ (۶) وَ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّٰالِحٰاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئٰاتِهِمْ وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ اَلَّذِی کٰانُوا یَعْمَلُونَ (۷)

یا پنداشتند آنان که می‌کنند بدیها را که عاجز کنند ما را بد است آنچه حکم می‌کنند (۴) کسی که باشد که امید می‌دارد ملاقات خدا را پس بدرستی که وقت مقدر خدا هر آینه آینده است و اوست شنوای دانا (۵) و کسی که مجاهده کند پس جز این نیست مجاهده می‌کند برای خودش بدرستی که خدا هر آینه بی‌نیاز است از جهانیان (۶) و آنان که گرویدند و کردند کارهای شایسته هر آینه محو کنیم از ایشان گناهانشان را و هر آینه جزا دهیم ایشان را خوب‌تر از آنچه بودند که می‌کردند (۷)

بلکه پندارند آنانکه کنند

آن بدیها که بود بس ناپسند

آنکه برگیرند خود پیشی ز ما

وز عذابی کوست واجب در جزا

بَد بود حکمی که ایشان می کنند

از قیاسی نی ز عقل ارجمند

هر امید او را لقاء االله بود

پس رسد وقت حق ار آگه بود

اوست شنوا مر به اقوال عباد

مطلع هم بر فعال و اعتقاد

پس جز این نبود کند هر کس جهاد

بهر نفس خود کند کم یا زیاد

حق بود چون بی نیاز از عالمین

خلق محتاجند او را بالیقین

وآن کسان کآورده اند ایمان به حق

کارهای نیک کردند آن فرق

محو ما سازیم از آنها سیّئات

بر جزای فعل نیکو از جهات

نیکتر بدهیم پاداش آنچه را

کرده اند از نیکویی ها ز امر ما