قٰالُوا بَلْ وَجَدْنٰا آبٰاءَنٰا کَذٰلِکَ یَفْعَلُونَ (۷۴) قٰالَ أَ فَرَأَیْتُمْ مٰا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ (۷۵) أَنْتُمْ وَ آبٰاؤُکُمُ اَلْأَقْدَمُونَ (۷۶) فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِی إِلاّٰ رَبَّ اَلْعٰالَمِینَ (۷۷) اَلَّذِی خَلَقَنِی فَهُوَ یَهْدِینِ (۷۸) وَ اَلَّذِی هُوَ یُطْعِمُنِی وَ یَسْقِینِ (۷۹) وَ إِذٰا مَرِضْتُ فَهُوَ یَشْفِینِ (۸۰) وَ اَلَّذِی یُمِیتُنِی ثُمَّ یُحْیِینِ (۸۱) وَ اَلَّذِی أَطْمَعُ أَنْ یَغْفِرَ لِی خَطِیئَتِی یَوْمَ اَلدِّینِ (۸۲) رَبِّ هَبْ لِی حُکْماً وَ أَلْحِقْنِی بِالصّٰالِحِینَ (۸۳) وَ اِجْعَلْ لِی لِسٰانَ صِدْقٍ فِی اَلْآخِرِینَ (۸۴) وَ اِجْعَلْنِی مِنْ وَرَثَةِ جَنَّةِ اَلنَّعِیمِ (۸۵) وَ اِغْفِرْ لِأَبِی إِنَّهُ کٰانَ مِنَ اَلضّٰالِّینَ (۸۶)
گفتند بلکه یافتیم پدرانمان را که همچنین میکردند (۷۴) گفت آیا دیدهاید آنچه را هستید که میپرستید (۷۵) شما پدرانتان که پیشینیانند (۷۶) پس بدرستی که ایشان دشمنند مرا جز پروردگار جهانیان (۷۷) آنکه آفرید مرا پس او هدایت میکند مرا (۷۸) و آنکه او میخوراند مر او میآشاماند مرا (۷۹) و چون بیمار شوم پس او شفا میدهد مرا (۸۰) و آنکه میمیراند مرا پس زنده میکند مرا (۸۱) و آنکه طمع دارم که بیامرزد مرا گناهانم را روز جزا (۸۲) پروردگار من عطا کن مرا حکمی و در رسان مرا بشایستگان (۸۳) و بگردان مر مرا زبان راستی در آخر آن (۸۴) و بگردان مرا از وارثان بهشت با ناز و نعمت (۸۵) و بیامرز پدر مرا بدرستی که او بود از گمراهان (۸۶)
می بگفتند این نباشد بالیقین
یافتیم آباء خود لیک اندر این
می پرستیدند یعنی این بتان
ما بر ایشانیم تابع بی گمان
گفت ابراهیم آیا دیده اید
می پرستید آنچه را بی عقل و دید
وآنچه بود آبائتان را اختیار
بر من اعدایند جز پروردگار
دشمنم یعنی من ایشان را زیاد
زآنکه نبود حبّ و بغضی در جماد
حبّ آن کو آفریدم بر سزاست
پس خود او بنمود بر من راه راست
وآنکه او بر من دهد رزقِ گلو
هم طعام و هم شرابم هست از او
چون شوم بیمار او بدهد شفا
چون بمیرم زنده پس سازد مرا
وآنکه زو دارم امید مغفرت
روز محشر از خطاء بی معذرت
رَبِّ هَب لِی یعنی ای پروردگار
ده مرا حکمی به دین استوار
هم نما ملحق مرا با صالحین
انبیای راستکار پاک دین
می بگردان بهر من نطقی به راست
در جهان از نام نیکو گر بجاست
کن بلند آوازه ام در روزگار
اندر آنها کز پی آیند آشکار
هم نما از وارثان جنّتم
دار یعنی بر ثواب و طاعتم
هم بیامرزم پدر را در امان
عمّ من یعنی که بود از گمرهان
یعنی او را رهنمایی کن به دین
تا نباشد از گروه مشرکین
بعد فوت عمّش ار کرد این دعاء
بود او مؤمن همانا در خفاء
زآنکه غفران بهر مشرک خواستن
انبیاء را نیست درخور بی سخن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.