گنجور

 
صفی علیشاه

وَ لاٰ تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ (۸۷) یَوْمَ لاٰ یَنْفَعُ مٰالٌ وَ لاٰ بَنُونَ (۸۸) إِلاّٰ مَنْ أَتَی اَللّٰهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ (۸۹) وَ أُزْلِفَتِ اَلْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ (۹۰) وَ بُرِّزَتِ اَلْجَحِیمُ لِلْغٰاوِینَ (۹۱) وَ قِیلَ لَهُمْ أَیْنَ مٰا کُنْتُمْ تَعْبُدُونَ (۹۲) مِنْ دُونِ اَللّٰهِ هَلْ یَنْصُرُونَکُمْ أَوْ یَنْتَصِرُونَ (۹۳) فَکُبْکِبُوا فِیهٰا هُمْ وَ اَلْغٰاوُونَ (۹۴) وَ جُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ (۹۵) قٰالُوا وَ هُمْ فِیهٰا یَخْتَصِمُونَ (۹۶) تَاللّٰهِ إِنْ کُنّٰا لَفِی ضَلاٰلٍ مُبِینٍ (۹۷) إِذْ ُسَوِّیکُمْ بِرَبِّ اَلْعٰالَمِینَ (۹۸) وَ مٰا أَضَلَّنٰا إِلاَّ اَلْمُجْرِمُونَ (۹۹) فَمٰا لَنٰا مِنْ شٰافِعِینَ (۱۰۰) وَ لاٰ صَدِیقٍ حَمِیمٍ (۱۰۱) فَلَوْ أَنَّ لَنٰا کَرَّةً فَنَکُونَ مِنَ اَلْمُؤْمِنِینَ (۱۰۲) إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیَةً وَ مٰا کٰانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ (۱۰۳) وَ إِنَّ رَبَّکَ لَهُوَ اَلْعَزِیزُ اَلرَّحِیمُ (۱۰۴)

و رسوا مگردان روزی که برانگیخته می‌شوند (۸۷) روزی که نفع نمی‌دهد مال و نه پسران (۸۸) مگر کسی که آمد خدا را با دلی درست (۸۹) و نزدیک گردانیده شد بهشت برای پرهیزگاران (۹۰) و ظاهر شد دوزخ از برای گمراهان (۹۱) و گفته شد مر ایشان را که کجاست آنچه بودید می‌پرستید (۹۲) از غیر خدا آیا یاری می‌کنند شما را یا یاری می‌دهند (۹۳) پس بر وی افکنده شوند در آن ایشان و گمراهان (۹۴) و لشگرهای شیطان همه (۹۵) گفتند و ایشان در آن خصومت می‌کردند (۹۶) بخدا قسم که هر آینه ما بودیم در گمراهی آشکار (۹۷) هنگامی که برابر می‌کردیم شما را با پروردگار جهانیان (۹۸) و گمراه نکردند مگر گناهکاران (۹۹) پس نباشد ما را هیچ شفاعت‌کنندگان (۱۰۰) و نه دوستی نزدیک (۱۰۱) پس کاش بودی مر ما را بازگشتی پس می‌شدیم از گروندگان (۱۰۲) بدرستی که در آن هر آینه آیتی است و نباشند اکثرشان مؤمنان (۱۰۳) و بدرستی که پروردگار تو اوست غالب مهربان (۱۰۴)

هم مکن رسوا مرا در یوم نشر

منبعث گردند چون این خلق و حشر

یَومَ لَایَنْفَع که ندهد سود هیچ

مال و اولاد ایچ کس را در بسیج

جز کسی کآید به حق با قلب پاک

از هوای نفس و کفر و اشتراک

اندر آن روزی که نزدیک از سرشت

می شود مر اهل تقوی را بهشت

هم به گمراهان شود ظاهر جحیم

برخلاف اهل جنّات و نعیم

مشرکان را گفته گردد چون شدند

آنچه جز حق می پرستیدید چند

اینک آیا هیچتان یاری دهند

یا که خویش از انتقامی می رهند

پس فکنده می شوند از رو به نار

بت پرستان و بتان از هر کنار

احتجاج است این بر ارباب شرور

ور نه بت را نیست تکلیف و شعور

یا مراد از بت خود آ ن در حجت است

کوست بت گر یا بت او را صورت است

همچنین ابلیس و لشکرهای او

می شوند افکنده در دوزخ به رو

کافران گویند از تشویش و بیم

گرچه می باشند ایشان در جحیم

از طریق دشمنی با یکدگر

یا به دیوان یا بتان زشت فر

از شما دیوان قسم بر کردگار

ما بُدیم اند ر ضلالی آشکار

إذْ نُسَوِّیکُم بِرَبِّ الْعَالَمِین

خود شما بر ما نمودید این چنین

هیچ ما را از طریق حقّ فرد

جز گنهکاران کسی گمره نکرد

نیست پس ما را کسی از شافعان

هم نه صدّیقی حمیم و مهربان

پس به دنیا بودمان برگشت کاش

تا بُدیم از مؤمن ین معلوم و فاش

آنچه شد مذکور باشد آیتی

عاقلان را در مقام عبرتی

می نبودند اکثری از مؤمنان

قوم ابراهیم بی وهم و گمان

بر عدو پروردگارت غالب است

مهربان هم بر مطیع و تائب است