گنجور

 
صفی علیشاه

وَ أَنْکِحُوا اَلْأَیٰامیٰ مِنْکُمْ وَ اَلصّٰالِحِینَ مِنْ عِبٰادِکُمْ وَ إِمٰائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرٰاءَ یُغْنِهِمُ اَللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اَللّٰهُ وٰاسِعٌ عَلِیمٌ (۳۲) وَ لْیَسْتَعْفِفِ اَلَّذِینَ لاٰ یَجِدُونَ نِکٰاحاً حَتّٰی یُغْنِیَهُمُ اَللّٰهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اَلَّذِینَ یَبْتَغُونَ اَلْکِتٰابَ مِمّٰا مَلَکَتْ أَیْمٰانُکُمْ فَکٰاتِبُوهُمْ إِنْ عَلِمْتُمْ فِیهِمْ خَیْراً وَ آتُوهُمْ مِنْ مٰالِ اَللّٰهِ اَلَّذِی آتٰاکُمْ وَ لاٰ تُکْرِهُوا فَتَیٰاتِکُمْ عَلَی اَلْبِغٰاءِ إِنْ أَرَدْنَ تَحَصُّناً لِتَبْتَغُوا عَرَضَ اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا وَ مَنْ یُکْرِهْهُنَّ فَإِنَّ اَللّٰهَ مِنْ بَعْدِ إِکْرٰاهِهِنَّ غَفُورٌ رَحِیمٌ (۳۳) وَ لَقَدْ أَنْزَلْنٰا إِلَیْکُمْ آیٰاتٍ مُبَیِّنٰاتٍ وَ مَثَلاً مِنَ اَلَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِینَ (۳۴)

و تزویج نمائید بی‌جفتان را که از شما آن دو نیکوکاران را از بندگانتان و کنیزانتان اگر باشند درویشان غنی می‌سازد ایشان را خدا از فضلش و خدا فراخ رحمت داناست (۳۲) و باید عفت ورزند آنان که نمی‌یابند نکاحی تا آنکه غنی کند ایشان را خدا از فضلش و آنان که طلب می‌کنند مکاتبه را از آنچه مالک شد یمینهاتان پس مکاتبه کنید ایشان را اگر دانسته باشید در ایشان خیری و بدهید ایشان را از مال خدا که دادتان و بجبر باز مدارید کنیزانتان را بر زنا اگر اراده داشته باشند عفت را تا بجویند متاع زندگانی دنیا را و کسی که اکراه کند ایشان را پس بدرستی که خدا از بعد اکراه ایشان آمرزنده مهربانست (۳۳) و بدرستی که فرستادیم بشما آیتهای روشن و مثلی از آنکه گذشتند پیش از شما و پندی از برای پرهیزکاران (۳۴)

در نکاح آرید آن زنها که نیست

شوهر ایشان را و آن بر ایمنی است

بندگانی یا که آن شایسته اند

نیکرو یا نیک و بد دانسته اند

ور که ایشان تنگدستند و فقیر

حق غنیشان سازد از فضل کثیر

واسع و داناست او خود بر عباد

می تواند داد وسعت ها زیاد

باید آنها نیز خودداری کنند

که نکاحی می نیابند ارجمند

تا کند حقشان ز فضل خود غنی

کارها یابد ز صبرت روشنی

بندگان خواهند ور خود را خرند

پس مُکاتبشان کنید و بهره مند

می نشاید که کنید از آن اِبا

نیکی ار دانید از ایشان بجا

یعنی از مال گدایی خویش را

می نبخرند از پی تفتیش را

هم دهید از مال آنچه داده حق

بر شما آن بندگان را بی غلق

مر کنیزان را ندارید ایچ هم

بر زناء از روی اجبار و ستم

گر که ایشان راست پرهیز از غلط

تا فرا گیرید مالی بر سخط

بدترین مال از حیات دنیوی

این بود هست ار ز دینتان پیروی

هر کنیزی را کند اکراه او

حال فتیات است ز آمرزش نکو

حق مر ایشان را غفور است و رحیم

وآنکه کرد اکراهشان او راست بیم

بهر جبّاران بود رنج و وبال

که کنند اکراه فتیات از ضلال

ما فرستادیمتان آیات خویش

آنچه روشن گشته در آئین و کیش

هست یا روشن کننده در حدود

هر حلال و هر حرامی را که بود

این تفاوت باشد اندر فتح و کسر

یا مبیّن یا مبیِّن شد به حصر

هم مثل ز امثال آن بگذشتگان

کز شما بودند سابق در جهان

وعظ و پندی هم ز بهر متقین

تا که زین آیات یابد ره به دین