گنجور

 
صفی علیشاه

وَ لِلّٰهِ مُلْکُ اَلسَّمٰاوٰاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ إِلَی اَللّٰهِ اَلْمَصِیرُ (۴۲) أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اَللّٰهَ یُزْجِی سَحٰاباً ثُمَّ یُؤَلِّفُ بَیْنَهُ ثُمَّ یَجْعَلُهُ رُکٰاماً فَتَرَی اَلْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلاٰلِهِ وَ یُنَزِّلُ مِنَ اَلسَّمٰاءِ مِنْ جِبٰالٍ فِیهٰا مِنْ بَرَدٍ فَیُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشٰاءُ وَ یَصْرِفُهُ عَنْ مَنْ یَشٰاءُ یَکٰادُ سَنٰا بَرْقِهِ یَذْهَبُ بِالْأَبْصٰارِ (۴۳) یُقَلِّبُ اَللّٰهُ اَللَّیْلَ وَ اَلنَّهٰارَ إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَعِبْرَةً لِأُولِی اَلْأَبْصٰارِ (۴۴) وَ اَللّٰهُ خَلَقَ کُلَّ دَابَّةٍ مِنْ مٰاءٍ فَمِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلیٰ بَطْنِهِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلیٰ رِجْلَیْنِ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَمْشِی عَلیٰ أَرْبَعٍ یَخْلُقُ اَللّٰهُ‌ مٰا یَشٰاءُ إِنَّ اَللّٰهَ عَلیٰ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدِیرٌ (۴۵) لَقَدْ أَنْزَلْنٰا آیٰاتٍ مُبَیِّنٰاتٍ وَ اَللّٰهُ یَهْدِی مَنْ یَشٰاءُ إِلیٰ صِرٰاطٍ مُسْتَقِیمٍ (۴۶)

و مر خدا راست پادشاهی آسمانها و زمین و بسوی خداست بازگشت (۴۲) آیا ندیدی که خدا آهسته میراند ابری را پس فراهم می‌آورد میانش را پس می‌گرداند آن را بالای هم آینده پس می‌بینی باران را که بیرون می‌آید از میانش و فرو می‌فرستد از آسمان از کوه‌هایی که در آن از تگرگ پس ضرر نمی‌رساند بآن کسی را که می‌خواهد و می‌گرداند او را از کسی که می‌خواهد نزدیکست تابش برقش ببرد چشم‌ها را (۴۳) می‌گرداند خدا شب و روز را بدرستی که در آن هر آینه عبرتی است مر صاحبان دیده‌ها را (۴۴) و خدا آفرید هر جنبنده‌ای را از آب پس بعضی از آنهاست که راه می‌رود بشکمش و بعضی از آنهاست که راه می‌رود بدو پای و بعضی از آنهاست که راه می‌رود بر چهار پای می‌آفریند خدا آنچه می‌خواهد بدرستی که خدا بر همه چیزی تواناست (۴۵) بتحقیق که فرستادیم آیتهای روشن و خدا هدایت می‌کند آن را که می‌خواهد براه راست (۴۶)

ز اوست شاهی زمین و آسمان

بازگشت جمله بر وی همچنان

هیچ آیا می ندیدی آنکه حق

می براند ابرها را بر نسق

می کند تألیف ایشان را به هم

بعض را یعنی کند بر بعض ضم

ثُم یَجعَلُهُ رُکَاماً و اتصال

فَتَرَی الْوَدقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلال

بینی اعنی آنکه باران ها فزون

از میان ابرها آید برون

می فرستد ز ابرهای پر شکوه

که در آنها قطعه ها باشد چو کوه

مر تگرگی سخت ریزان از سحاب

هر که را خواهد رساند زآن عذاب

یا فرستد بَرْد را زآن کوه ها

که بود در آسمان انبوه ها

کوهها هست از تگرگ اندر سما

که تگرگ از آن به ارض آید بجا

حق چو خواهد کشت ها و باغ و برگ

می شود نابود و معیوب از تگرگ

بازدارد ور که هم خواهد بسی

آن زیان از کشت و زرع هر کسی

هست نزدیک آنکه نور برق آن

دیده ها را در رباید در زمان

می بگرداند خدای ذوالمنن

روز و هم شب را به رفتن و آمدن

یا به نقصان و کمی یا حرّ و بَرْد

یا به نور و ظلمت آن دانای فرد

اندر این که گشت مذکور از نشان

هست اولوالابصار را عبرت به جان

کرد هر جنبنده را خلق او ز آب

یعنی از نطفه به وجه انقلاب

یا مراد از آب در تمییزها

هست آبی کوست اصل چیزها

بعضی از آن میکند مَشی از شکم

بعضی از آن میرود هم بر قدم

بعض دیگر می رود با دست و پا

آفریند هر چه می خواهد خدا

چون توانا باشد او بر کلّ شیء

کس نداند سرّ خلقت غیر وی

ما فرستادیم بر تحقیق و راست

روشن آیاتی که هادی بر هداست

حق هر آن کس را که خواهد بی ز بیم

ره نماید بر صراط المستقیم