گنجور

 
صفی علیشاه

یٰا أَیُّهَا اَلرُّسُلُ کُلُوا مِنَ اَلطَّیِّبٰاتِ وَ اِعْمَلُوا صٰالِحاً إِنِّی بِمٰا تَعْمَلُونَ عَلِیمٌ (۵۱) وَ إِنَّ هٰذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً وٰاحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ (۵۲) فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُمْ بَیْنَهُمْ زُبُراً کُلُّ حِزْبٍ بِمٰا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ (۵۳) فَذَرْهُمْ فِی غَمْرَتِهِمْ حَتّٰی حِینٍ (۵۴) أَ یَحْسَبُونَ أَنَّمٰا نُمِدُّهُمْ بِهِ مِنْ مٰالٍ وَ بَنِینَ (۵۵) نُسٰارِعُ لَهُمْ فِی اَلْخَیْرٰاتِ بَلْ لاٰ یَشْعُرُونَ (۵۶) إِنَّ اَلَّذِینَ هُمْ مِنْ خَشْیَةِ رَبِّهِمْ مُشْفِقُونَ (۵۷) وَ اَلَّذِینَ هُمْ بِآیٰاتِ رَبِّهِمْ یُؤْمِنُونَ (۵۸) وَ اَلَّذِینَ هُمْ بِرَبِّهِمْ لاٰ یُشْرِکُونَ (۵۹) وَ اَلَّذِینَ یُؤْتُونَ مٰا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلیٰ رَبِّهِمْ رٰاجِعُونَ (۶۰) أُولٰئِکَ یُسٰارِعُونَ فِی اَلْخَیْرٰاتِ وَ هُمْ لَهٰا سٰابِقُونَ (۶۱)

ای پیغمبران بخورید از پاکیزه و بکنید کارهای شایسته بدرستی که من بآنچه می‌کنید دانایم (۵۱) و بدرستی که این ملت شماست که ملت واحد است و منم پروردگار شما پس بپرهیزید از من (۵۲) پس جدا جدا کردند امرشان را میانشان بارها هر گروهی باشند بآنچه نزد ایشانست شادمانان (۵۳) پس واگذار ایشان را در غفلتشان تا وقتی (۵۴) آیا می‌پندارند که آنچه مدد می‌کنیم ایشان را بآن از مال و پسران (۵۵) می‌شتابیم برای ایشان در خوبیها بلکه نمی‌دانند (۵۶) بدرستی که آنان که ایشان از ترس پروردگارشان خائفانند (۵۷) و آنان که ایشان بآیتهای پروردگارشان می‌گروند (۵۸) و آنان که ایشان بپروردگارشان شرک نمی‌آورند (۵۹) و آنان که می‌دهند آنچه را دادند از صدقات و دلهای ایشان ترسانست که ایشان بسوی پروردگارشان بازگشت‌کنندگان (۶۰) آنها می‌شتابند در خوبیها و ایشانند مر آنها را پیشی گیرندگان (۶۱)

ای پیمبرها خورید از طیّبات

هم کنید اعمال نیکو در حیات

آگهم من بر هر آنچه می کنید

این شما را ملّتی باشد پدید

ملّتی واحد منم پروردگار

هم شما را پس بترسید از عثار

پس نمودند امر دین را مردمان

پاره پاره بینِ خود در هر زمان

شاد هر قومی بدا نچه نزد اوست

بر گمانش آنچه هست او را نکوست

شرح این معنی نویسم گر تمام

در خروش آیند بر من خاص و عام

دلق و دستارم بدرّند از غضب

که به شرع و فقرشان باشد نسب

پس بِه ار باشد نهان در پرده راز

سوی تفسیر کلام آییم باز

حق تعالی گفته در قرآن همه

آنچه حق است آنچه باطل زین رمه

پس به گرداب ضلالت واگذار

این کسان را تا بمیرند از قرار

می کنند آیا گمان کز ما مدد

هستشان این قوم از مال و ولد

می شتابیم از پی خیراتشان

بل نفهمند اینکه نبود آن چنان

این است استدراج نی سرعت به خیر

کی بهایم را بود این فهم و سیر

وآن کسان کز خشیّت پروردگار

مشْفِقُون باشند یعنی ترس کار

وآنکه بر آیات ربّشان بگروند

شرک بر حق وآنکه می نارند چند

وآن کسان که می دهند از التفات

آنچه بدهند آن ز صدقات و زکات

قلب ایشان است ترسان از خدا

سوی حق گردند چون باز از ولا

بر نکوییها شتابند آن کسان

سابقند از آن سبب بر مردمان