فَأَرْسَلْنٰا فِیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ أَنِ اُعْبُدُوا اَللّٰهَ مٰا لَکُمْ مِنْ إِلٰهٍ غَیْرُهُ أَ فَلاٰ تَتَّقُونَ (۳۲) وَ قٰالَ اَلْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِلِقٰاءِ اَلْآخِرَةِ وَ أَتْرَفْنٰاهُمْ فِی اَلْحَیٰاةِ اَلدُّنْیٰا مٰا هٰذٰا إِلاّٰ بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یَأْکُلُ مِمّٰا تَأْکُلُونَ مِنْهُ وَ یَشْرَبُ مِمّٰا تَشْرَبُونَ (۳۳) وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَراً مِثْلَکُمْ إِنَّکُمْ إِذاً لَخٰاسِرُونَ (۳۴) أَ یَعِدُکُمْ أَنَّکُمْ إِذٰا مِتُّمْ وَ کُنْتُمْ تُرٰاباً وَ عِظٰاماً أَنَّکُمْ مُخْرَجُونَ (۳۵) هَیْهٰاتَ هَیْهٰاتَ لِمٰا تُوعَدُونَ (۳۶) إِنْ هِیَ إِلاّٰ حَیٰاتُنَا اَلدُّنْیٰا نَمُوتُ وَ نَحْیٰا وَ مٰا نَحْنُ بِمَبْعُوثِینَ (۳۷) إِنْ هُوَ إِلاّٰ رَجُلٌ اِفْتَریٰ عَلَی اَللّٰهِ کَذِباً وَ مٰا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِینَ (۳۸) قٰالَ رَبِّ اُنْصُرْنِی بِمٰا کَذَّبُونِ (۳۹) قٰالَ عَمّٰا قَلِیلٍ لَیُصْبِحُنَّ نٰادِمِینَ (۴۰) فَأَخَذَتْهُمُ اَلصَّیْحَةُ بِالْحَقِّ فَجَعَلْنٰاهُمْ غُثٰاءً فَبُعْداً لِلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِینَ (۴۱) ثُمَّ أَنْشَأْنٰا مِنْ بَعْدِهِمْ قُرُوناً آخَرِینَ (۴۲)
پس فرستادیم در ایشان رسولانی از ایشان که بپرستید خدا را نیست مر شما را هیچ الهی غیر او پس نمیپرهیزید (۳۲) و گفتند آن جمع از قومش آنان که کافر شدند و تکذیب کردند ملاقات آخرت را و متنعم کردیم ایشان را در زندگانی دنیا نیست این مگر انسانی مانند شما میخورد از آنچه میخورید از آن و میآشامد از آنچه میآشامید (۳۳) و اگر فرمان برید انسانی مثل خود را بدرستی که شما آنگاه هر آینه زیانکارانید (۳۴) آیا وعده میدهد شما را که چون مردید و شدید خاک و استخوانها بدرستی که شمائید بیرون آوردهشدگان (۳۵) دور است دور مر آنچه وعده داده میشوید (۳۶) نیست آن مگر زندگانی ما در دنیا میمیریم و زنده میشویم و نباشیم برانگیختهشوندگان (۳۷) نیست او مگر مردی که میبندد بر خدا دروغ و نیستیم ما مر او را گروندگان (۳۸) گفت پروردگار من یاری ده مرا بسبب آنکه تکذیب کردند مرا (۳۹) گفت از آنچه گذشت اندکی هر آینه میگردند البته پشیمان (۴۰) پس گرفت ایشان را فریاد مهلک بحق پس کردیم ایشان را خاشاک بر روی سیل پس هلاک باد مر گروه ستمکاران را (۴۱) پس آفریدیم ما از بعد ایشان جماعتهای دیگر (۴۲)
« در بیان دعوت هود علیه السلام قوم را »
پس فرستادیم در ایشان رسول
هم ز ایشان تا نباشد ناقبول
اینکه بپرستید حق را مر شما
که نباشد غیر او دیگر خدا
پس شما آیا نپرهیزید هیچ
می نترسید از عذابش در بسیج
گفت پس، از قوم هود اشرافشان
آن کسان که نگرویدندی بدان
هم به تکذیب از لقاء آخرت
آمدندی وز عِقاب و مغفرت
داده بودیم اندر این دار فناء
نعمت بسیارشان بر مدعاء
چون شما این جز بشر گفتند نیست
میخورد هم باز از آنچه خوردنی است
می بیاشامد از آنچه هم شما
زآن بیاشامید در صبح و مسا
طاعت از مردی که بر مثل شماست
گر کنید آن خود زیانتان برملاست
وعده کرد آیا که چون گشتید خاک
زنده گردید و در آیید از مغاک
بعد مردن کاستخوان پوسید و ریخت
بندها از یکدگر خواهد گسیخت
بر شما وعده دهد باز این رسول
زندگی را تا کند گیجی قبول
دور باشد دور آنچه بشنوند
هم بر آنچه وعده داده می شوند
زندگی نبود به جز در این جهان
که بمیریم و بزائیم آن چنان
چون یکی میرد بزاید دیگری
نی برانگیزنده کردیم از ثری
نیست این مردی مگر که بر خدا
بسته بر حق از دروغی افترا
نیستیم او را ز باور کردگان
آنچه را بدهد خبر بر رایگان
گفت یا رب یاری ام ده زین وجوه
زآنچه تکذیبم نمودند این گروه
گفت حق بعد از زمانی بس قلیل
کافران گردند نادم در سبیل
صیحۀ جبریلشان پس در گرفت
صیحه ای بالحق که بس بود آن شگفت
پس بگرداندیم ایشان را تمام
همچو آب آورده خاشاکی به نام
باد دوری پس به قوم ظالمین
بعد از ایشان خلق پس کردیم هین
قرنهای دیگر آن هم هیچ کس
می نماند از وعدة خود پیش و پس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.