گنجور

 
صفی علیشاه

فَأَوْحَیْنٰا إِلَیْهِ أَنِ اِصْنَعِ اَلْفُلْکَ بِأَعْیُنِنٰا وَ وَحْیِنٰا فَإِذٰا جٰاءَ أَمْرُنٰا وَ فٰارَ اَلتَّنُّورُ فَاسْلُکْ فِیهٰا مِنْ کُلٍّ زَوْجَیْنِ اِثْنَیْنِ وَ أَهْلَکَ إِلاّٰ مَنْ سَبَقَ عَلَیْهِ اَلْقَوْلُ مِنْهُمْ وَ لاٰ تُخٰاطِبْنِی فِی اَلَّذِینَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ (۲۷) فَإِذَا اِسْتَوَیْتَ أَنْتَ وَ مَنْ مَعَکَ عَلَی اَلْفُلْکِ فَقُلِ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ اَلَّذِی نَجّٰانٰا مِنَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِینَ (۲۸) وَ قُلْ رَبِّ أَنْزِلْنِی مُنْزَلاً مُبٰارَکاً وَ أَنْتَ خَیْرُ اَلْمُنْزِلِینَ (۲۹) إِنَّ فِی ذٰلِکَ لَآیٰاتٍ وَ إِنْ کُنّٰا لَمُبْتَلِینَ (۳۰) ثُمَّ أَنْشَأْنٰا مِنْ بَعْدِهِمْ قَرْناً آخَرِینَ (۳۱)

پس وحی کردیم باو که بساز کشتی را بنگاه داشت ما و وحی ما پس چون آید فرمان ما و بجوشد تنور پس در آورد در آن از هر یک دو جفت هم که دوتاست و اهلت را مگر کسی که سبقت گرفته بر او گفتار از ایشان و مخاطبه مکن با من در آنها که ستم کردند که ایشانند غرق‌کرده‌شدگان (۲۷) پس چون بر آمدی تو و آنان که باشند با تو بر کشتی پس بگوی ستایش مر خدا را که رهانید ما را از گروه ستمکاران (۲۸) و بگو پروردگار من فرود آورد مرا فرودآوردنی با برکت و تو بهترین فرودآورندگانی (۲۹) بدرستی که باشد در آن هر آینه آیتها و بدرستی که بودیم هر آینه ما آزمایندگان (۳۰) پس آفریدیم از بعد ایشان گروهی دیگر (۳۱)

وحی پس کردیم سویش که بساز

فُلک را با حفظ ما وز وحی باز

می کنیم اعنی به هر کارش مدد

ما تو را از روی وحی معتمد

پس چو آید امر ما اندر ظهور

آب بر جوشد به ناگاه از تنور

وقت طوفان است در کشتی در آر

پس ز هر صنفی دو زوج اندر شمار

ماده و نر از هر آن حیوان که هست

آور اندر فُلک در بالا و پست

و اهل خود را هم جز آن کو بر شتاب

جسته پیشی قول حقش بر عذاب

هم مکن بر من خطاب اندر دعات

اندر استمکارگان بهر نجات

زآنکه ایشانند از مستغفرین

نیستشان ره بر خلاص آنها یقین

پس چو در کشتی نشینی ز استوا

وآنکه باشد با تو گو حمد خدا

آنکه برهانیدمان ز اهل ستم

گو فرود آرم خدایا باز هم

مر فرود آوردنی اندر زمین

پس مبارک وَ أنْتَ خَیرُ الْمُنْزِلِین

اندر این است آیت و باشیم ما

بر ستمکاران رساننده بلا

خلق پس کردیم بعد از آن کسان

قوم دیگر ز آزمون بر جایشان