گنجور

 
صفی علیشاه

وَ هُوَ اَلَّذِی أَحْیٰاکُمْ ثُمَّ یُمِیتُکُمْ ثُمَّ یُحْیِیکُمْ إِنَّ اَلْإِنْسٰانَ لَکَفُورٌ (۶۶) لِکُلِّ أُمَّةٍ جَعَلْنٰا مَنْسَکاً هُمْ نٰاسِکُوهُ فَلاٰ یُنٰازِعُنَّکَ فِی اَلْأَمْرِ وَ اُدْعُ إِلیٰ رَبِّکَ إِنَّکَ لَعَلیٰ هُدیً مُسْتَقِیمٍ (۶۷) وَ إِنْ جٰادَلُوکَ فَقُلِ اَللّٰهُ أَعْلَمُ بِمٰا تَعْمَلُونَ (۶۸) اَللّٰهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ اَلْقِیٰامَةِ فِیمٰا کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ (۶۹) أَ لَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اَللّٰهَ یَعْلَمُ مٰا فِی اَلسَّمٰاءِ وَ اَلْأَرْضِ إِنَّ ذٰلِکَ فِی کِتٰابٍ إِنَّ ذٰلِکَ عَلَی اَللّٰهِ یَسِیرٌ (۷۰) وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اَللّٰهِ مٰا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطٰاناً وَ مٰا لَیْسَ لَهُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ مٰا لِلظّٰالِمِینَ مِنْ نَصِیرٍ (۷۱) وَ إِذٰا تُتْلیٰ عَلَیْهِمْ آیٰاتُنٰا بَیِّنٰاتٍ تَعْرِفُ فِی وُجُوهِ اَلَّذِینَ کَفَرُوا اَلْمُنْکَرَ یَکٰادُونَ یَسْطُونَ بِالَّذِینَ یَتْلُونَ عَلَیْهِمْ آیٰاتِنٰا قُلْ أَ فَأُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذٰلِکُمُ اَلنّٰارُ وَعَدَهَا اَللّٰهُ اَلَّذِینَ کَفَرُوا وَ بِئْسَ اَلْمَصِیرُ (۷۲)

و اوست که زنده کرد شما را پس می‌میراند شما را بس زنده می‌کند شما را بدرستی که انسان هر آینه ناسپاس است (۶۶) از برای هر امتی گردانیدیم طریقه که ایشان مسلوک‌دارنده‌اند آن را پس نباید که نزاع کنند با تو در آن امر و بخوان بسوی پروردگارت بدرستی که تو هر آینه بر راه راستی (۶۷) و اگر مجادله کنند با تو پس بگو خدا داناتر است بآنچه می‌کنید (۶۸) خدا حکم می‌کند میانتان روز قیامت در آنچه بودید در آن اختلاف می‌کردید (۶۹) آیا ندانستی که خدا می‌داند آنچه در آسمانها و زمین است بدرستی که آن در لوح محفوظ است بدرستی که آن بر خدا آسانست (۷۰) و می‌پرستند از جز خدا آنچه فرو فرستاده شد بآن حجتی و آنچه نیست مر ایشان را بآن دانستی و نیست مر ستمکاران را هیچ یاوری (۷۱) و چون خوانده شود بر ایشان آیتهای ما که روشن‌اند می‌شناسی در رویهای آنان که کافر شدند اثر انکار را نزدیک باشند که حمله کنند به آنان که می‌خوانند بر ایشان آیتهای ما را بگو آیا پس خبر دهم شما را ببدتر از آنتان آتش وعده داده است آن را خدا به آنانکه کافر شدند و بد است آن جای بازگشت (۷۲)

اوست آن کس که شما را زنده کرد

هم بمیراند و بر این زیبنده کرد

زنده پس سازد شما را رب ناس

آدمی باشد همانا ناسپاس

با وجود آن همه لطف و خوشی

می کند انکار بعث از سرکشی

هر گروهی را بگرداندیم چند

منسکی کآن را پذیرنده شوند

یعنی آئینی و شرعی که عمل

بر وی از دانش کنند از هر ملل

یا بود منسک مکان ائتلاف

یا محل طاعت اندر اعتکاف

یا که منسک موضع قربانی است

در منی یا غیر آن هر جا که هست

پس نباید کاهل ادیان در نزاع

با تو در این امر باشند از دفاع

مردمان را خوان به ربّت کو خداست

چونکه می باشی تو خود بر راه راست

ور جدال آرند ، پس گو اعلم است

حق بر آنچه می کنید ، این اَسلم است

در قیامت بینتان حکم او کند

زآنچه کردید اختلاف از هر سند

این ندیدی خود تو آیا رایگان

دیده و دانسته ای بل بالعیان

کآن خدای راز دان، داند یقین

آنچه باشد در سماوات و زمین

این همه بنوشته گشته در کتاب

لوح محفوظ اعنی از وجه ثواب

علم بر اشیاء تمام از بیش و کم

بس بود آسان خدا را در قلم

می پرستند آن به جز حق مشرکان

که نگشته حجتی نازل بر آن

آنچه بر وی نیستشان دانایی ای

بلکه نبود جز که از خود رایی ای

ظالمند و نیست ظالم را ز حق

در جهان مر یاوری از ماخَلَق

خوانده چون گردد بر ایشان در ملا

آیتی بیّن خود از آیات ما

می شناسی در وجوه کافران

حالت انکار بر وجهی عیان

هست نزدیک آنکه بجهند از غضب

تا بگیرند آن کسان را زآن سبب

یعنی آنها را که می خوانند باز

بهرشان آیات ما را با نیاز

گو کنم آیا شما را من خبر

بر هر آنچه بدتر آمد در نظر

زآنچه خواهید آن شما بر تالیان

نار دوزخ یعنی از راه عیان

هست از خشم شما آن صعب تر

خون شود دلهای شیران زآن شرر

کرده آن را وعده حق بر کافران

بد بود بِئْسَ الْمَصِیری آن چنان